سخنی چند از ارباب سخن...
هوالحق
گاهی وقت ها برای رهایی از روزمرگی ها، خستگی ها، مرارت ها یا هر آنچه که ممکن است خاطر انسان را مکدر کند لازم است اجازه بدهیم اندیشه مان هم هوایی تازه کند...نفسی بکشد ، زنجیر اسارت عادات را بگشاید...و به خویشتن خویش نظری دگرباره افکند...
آغاز هواخوری اندیشه را با سخنان ارباب سخن "سعدی" شروع می کنم، چرا که بی شک سخنان شیرین تر از شهدش نه تنها ملال آور نیست بلکه طعم قند پارسی را بار دیگر به ما می چشاند...و هم اینکه از مفاهیم عرفانی اش دل و جانی صیقل داده و پر و بالی سبک می کنیم:
هر گه که یکی از بندگان گنهکار پریشان روزگار دست انابت به امید استجابت به درگاه حق جلّ و علا بر دارد، ایزد تعالی در او نظر نکند؛ بازش بخواند باز اِعراض فرماید (روی برگرداند)؛ بار دیگر به تضرع و زاری بخواند، حق سبحانه و تعالی فرماید: ای فرشتگان من، از بندۀ خود شرم دارم، او را جز من کسی نیست پس او را آمرزیدم. دعوتش اجابت کردم و امیدش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاریَ بنده همی شرم دارم.
کرم
بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کردست و او شرمسار
- ۹۳/۰۷/۱۵