کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

سلام بر شما که هنوز با بوی خوش کاغذ زندگی میکنید ...
سلام بر شما که هنوز برای ادامه خوندن، تای بالایی کاغذ کتاب رو باز می کنید ...
سلام بر شما که کتاب براتون هنوز همون یار دبستانیه...
... و سلام بر کسی که گفت: " کتابداری اقیانوسی است، به عمق یک وجب " و خیلی ها در این یک وجب غرق و خیلی ها به سلامت به ساحل دانایی و توانایی رسیدن ...

این وبلاگ مجالی است تا چند خطی میهمان نگاهتان باشم و مطالب کتابدارانه را با شما اهل کتاب، پیشکسوتان، اساتید و دانشجویان دانش شناسی به اشتراک بگذارم و از تجربیات و نظرات شما بهرمند گردم.

۲ مطلب با موضوع «بگذاریم اندیشه هوایی بخورد» ثبت شده است

هوالحق

گاهی شکایت از روزگار می شود عادت، و نقد دیگران می شود تکرار هر روزۀ ما... تا بدانجا که خودمان را در میان این هیاهوی ساختگی گم می کنیم! آن منِ من کجاست؟ او که دست کم اگر نتواند دنیا را تغییر دهد، با جنبشی در خود، جهانش را از نو می سازد. خواندن چند سطری از احوالات انسان آرمانی روحمان را آرام و زلال می کند و در آینه اش به خویش نظری افکنده و قیاسی می کنیم بین آنچه هستیم و آنچه باید باشیم...

(برگرفته از کتاب "جوانمرد نام دیگر تو" اثر عرفان نظر آهاری):

جوانمرد گفت: خدایا چرا این همه باخبرم می کنی از هر خار جهان و از هر خون جهان و از هر اندوهش؟ چرا جهان به این بزرگی را در تَن کوچک من جا داده ای؟

خدا گفت: جهان را در تو جا داده ام زیرا جوانمرد نخواهی شد، مگر آنکه جهانمرد باشی!

 

  • هدی هماوندی

هوالحق

گاهی وقت ها برای رهایی از روزمرگی ها، خستگی ها، مرارت ها  یا  هر آنچه که ممکن است خاطر انسان را مکدر کند لازم است اجازه بدهیم اندیشه مان هم هوایی تازه کند...نفسی بکشد ، زنجیر اسارت عادات را بگشاید...و به خویشتن خویش نظری دگرباره افکند...

آغاز هواخوری اندیشه را با سخنان ارباب سخن "سعدی" شروع می کنم، چرا که بی شک سخنان شیرین تر از شهدش نه تنها ملال آور نیست بلکه طعم قند پارسی را بار دیگر به ما می چشاند...و هم اینکه از مفاهیم عرفانی اش دل و جانی صیقل داده و پر و بالی سبک می کنیم:

هر گه که یکی از بندگان گنهکار پریشان روزگار دست انابت به امید استجابت به درگاه حق جلّ و علا بر دارد، ایزد تعالی در او نظر نکند؛ بازش بخواند باز اِعراض فرماید (روی برگرداند)؛ بار دیگر به تضرع و زاری بخواند، حق سبحانه و تعالی فرماید: ای فرشتگان من، از بندۀ خود شرم دارم، او را جز من کسی نیست پس او را آمرزیدم. دعوتش اجابت کردم و امیدش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاریَ بنده همی شرم دارم.

کرم بین و لطف خداوندگار                                                                                                                                   

   گنه بنده کردست و او شرمسار

  • هدی هماوندی