از کتابداری تا دانش شناسی
هوالحق
کتاب، کتابخانه، کتابداری، یا دانش شناسی.. همه ی این واژه ها برایم یک معنا دارند. معنایی به اندازه تمام سالهایی که عاشقانه در جستجوی دانستن بودم... دانستن و آموختن آنچه پیش از من خیلی ها با رنج و زحمت به آن دست یافته بودند و آنچه خودم با مرارت دریافتم...
واژه های مقدسی که اگر به حقیقت آنها نگاهی ژرف داشته باشیم، لایق بی وقفه ترین تلاش ها هستند... من این عاشقانه ها را فهمیدم آنجا که ...
آنجا که خداوند به قلم و آنچه می نویسد سوگند می خورد، آنجا که بزرگترین آموزه های ادیان و تاریخ بشر بر لوحه ها و برگه ها رقم می خوردند، آنجا که بزرگانی چون بوعلی سینا ها و فارابی ها، طوسی ها کتابدارانه ره نوردیدند... آنجا که ابرامی ها، حری ها، مهرادها، رهادوست ها، پریرخ ها، سلطانی ها، عماد خراسانی ها، انصاری ها، حریری ها، فتاحی ها و .. ده ها استاد گرانقدر دیگر دود چراغی را خوردند که روشنای راه رهپویان این مسیر مقدس شد، آنجا که دوری و نزدیکی به این واژه ها نسل ها را دگرگون کرد...آنجا که بشردر میان قفسه های کتابخانه و سطور کتاب ها الفبای زندگی آموخت...
همه این ها گواهی بر این است که کتاب و کتابخانه انسان سازند و دانایی آفرین و کتابداری با هر نامی و به هر واژه ای که خوانده شود، تلاشی برای انسان سازی است...اینجا دنیایی است ورای آنچه خیلی ها می بیند، و حالا از پس نسل ها و تلاش ها، از پس خون دل خوردن ها نوبت ماست که نقش خود را در این دنیای بی انتها به درستی ایفا کنیم و طرحی نو در اندازیم، مثل خیلی ها بی توقع و بی چشم داشت... و از خودمان شروع کنیم...مثل تک تک کتابهایی که عظیم ترین کتابخانه ها را می سازند. اینجا مجالی است تا من نیز کتابی باشم در قفسه ای که ساختند و پر از کتابش کردند...
- ۹۳/۰۶/۲۴