کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

سلام بر شما که هنوز با بوی خوش کاغذ زندگی میکنید ...
سلام بر شما که هنوز برای ادامه خوندن، تای بالایی کاغذ کتاب رو باز می کنید ...
سلام بر شما که کتاب براتون هنوز همون یار دبستانیه...
... و سلام بر کسی که گفت: " کتابداری اقیانوسی است، به عمق یک وجب " و خیلی ها در این یک وجب غرق و خیلی ها به سلامت به ساحل دانایی و توانایی رسیدن ...

این وبلاگ مجالی است تا چند خطی میهمان نگاهتان باشم و مطالب کتابدارانه را با شما اهل کتاب، پیشکسوتان، اساتید و دانشجویان دانش شناسی به اشتراک بگذارم و از تجربیات و نظرات شما بهرمند گردم.

 

هوالحق

 

به کتابخانه که می‌روی هیچ‌چیز مثل یک برخورد خوب، یک صورت گشاده نمی شود که از همان دور فریاد می‌زند اینجا گنجینه‌هایی است اما ارزششان وقتی پیدا می‌شود که پاسخ سؤال‌های تو باشند! که دانائی‌های تو شوند و راهت را باز کنند تا تو نیز روزی منشأ آفرینش این‌چنین ثروت‌هایی باشی. اینجاست که اخلاق کتابدارانه کار خودش را می‌کند و قسمت مهمی از رسالتش را باظرافت هر چه تمام‌تر انجام می‌دهد...اما دریغ از وقتی‌که پشت پیش‌خوان کتابخانه با چهره‌ای خسته، ملول، رنجیده با ابروهایی درهم‌کشیده روبرو می‌شوی (البته انصافاً کم نیستند عزیزانی که نقطه مقابل این تعریف‌اند). انگار با دیدنت غم روی شانه هایش دوچندان می‌شود...و با چشمانش می‌گوید زود کارت را بگو، خودت هم سرچ را با رایانه انجام بده و انگار اگر بیش از این راهنمایی‌ات کند قانون کتابخانه نقض می‌شود. و این یعنی ارائه کلیشه‌ای ناپسند و تصویری ناخوشایند از کتابدار و دانش شناس. این حقیقت تلخ خیلی‌ها را از محیط کتابخانه و از آن بدتر اصل کتاب خواندن دل‌زده می‌کند و بماند که چه بلاها بر سر وجهه رشته‌ای می‌آورد که بار سنگین دانش را هم این روزها به دوش می‌کشد! این از همان نکته‌های از ماست که بر ماست...که به‌شرط بقا بیشتر در مورد ابعاد مختلفش خواهم گفت.

  • هدی هماوندی

هوالحق

امروز برای انجام کاری سری به دانشگاه محل تحصیلم (دانشگاه قم) زدم، یادی از روزهای طلایی دانشجویی کردم و به سراغ اساتیدم رفتم، آنچه در این بین بیش از همه دلگرمم کرد و مرا در مسیری که در آن گام بر می دارم مصمم تر؛ وجود اساتیدی (که شکر خدا در رشته ما کم نیستند) بود که همیشه برای دانشجو وقت دارند،  به قول خودمان خاکی اند، نباید برای پرسیدن یک سوال راهروهای دانشکده را بدنبالشان دوید...وقت گرفت یا پشت در جلسه ایستاد...اساتیدی که این رشته را در دانشگاه قم زنده نگاه داشتند و همواره برای دانشجویانش امید آفرین اند...همان یک لبخند، یک برخورد صمیمی، همان راهنمایی بی دریغ و بی تکلفشان کافیست تا خستگی ها  فراموش و انگیزه دوچندان شود، تا مطمئن شوی کتابداری بیش از آنچه نام و نان بیاورد معرفت می آورد اگر به حق درک شود.

با آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون برای همه اساتید که ستون های رشته ما هستند...

  • هدی هماوندی

هوالحق

گاهی وقت ها برای رهایی از روزمرگی ها، خستگی ها، مرارت ها  یا  هر آنچه که ممکن است خاطر انسان را مکدر کند لازم است اجازه بدهیم اندیشه مان هم هوایی تازه کند...نفسی بکشد ، زنجیر اسارت عادات را بگشاید...و به خویشتن خویش نظری دگرباره افکند...

آغاز هواخوری اندیشه را با سخنان ارباب سخن "سعدی" شروع می کنم، چرا که بی شک سخنان شیرین تر از شهدش نه تنها ملال آور نیست بلکه طعم قند پارسی را بار دیگر به ما می چشاند...و هم اینکه از مفاهیم عرفانی اش دل و جانی صیقل داده و پر و بالی سبک می کنیم:

هر گه که یکی از بندگان گنهکار پریشان روزگار دست انابت به امید استجابت به درگاه حق جلّ و علا بر دارد، ایزد تعالی در او نظر نکند؛ بازش بخواند باز اِعراض فرماید (روی برگرداند)؛ بار دیگر به تضرع و زاری بخواند، حق سبحانه و تعالی فرماید: ای فرشتگان من، از بندۀ خود شرم دارم، او را جز من کسی نیست پس او را آمرزیدم. دعوتش اجابت کردم و امیدش بر آوردم که از بسیاری دعا و زاریَ بنده همی شرم دارم.

کرم بین و لطف خداوندگار                                                                                                                                   

   گنه بنده کردست و او شرمسار

  • هدی هماوندی

دوستداران و دغدغه مندان کتابداری و کتاب‌خوانی و دانش شناسی می‌دانند که در طول زمان چه بر سر این رشته و اهالی‌اش گذشته؛ در این باب سخن‌ها گفته‌شده و این حکایت هنوز ادامه دارد...اهالی کتابخانه‌ها یا بهتر بگوییم علم اطلاعات با هر صورت و محملی که باشد دلی دارند پردرد! ولی سری هم دارند پر سودا! تلاش می‌کنند تا با دارائی‌های حال حاضرشان وظایف حرفه‌ای خود را انجام دهند و جامعه را از منابع دانائی سیراب و در برچیدن بساط نادانی سهمی داشته باشند و دست‌کم حرفه را از صدمات ناشی از حرفه‌ای نبودن حفظ کنند، انتظار بی‌سرانجام برای درک ارزش‌های رشته از سوی جامعه را پایان دهند و گام‌های عملی و محکم‌تری را با اتکا به دارایی‌های بی‌پایانی که دانش بشری در اختیار کتابداران می‌گذارد بردارند.

به همین منظور یادآوری بعضی از مسئولیت‌های کتابداران و اهالی علم اطلاعات و دانش شناسی آن‌هم به نقل از "استاد رهادوست "خالی از لطف نیست و می‌تواند تصویر بهتری از وضعیت آرمانی حرفه و وضعیت موجود ارائه دهد.

عمل به اصول و وظایف حرفۀ کتابداری یعنی ارائۀ بهترین خدمات به کاربران که این مهم در چارچوب پذیرش مسئولیت‌های زیر محقق می‌شود:

 - تلاش آگاهانه در جهت ایجاد و توسعۀ انجمن‌ها و تشکل‌های حرفه‌ای و نقد کارکردهای آن.

 - تلاش برای ارتقای حرفه و بهبود وضعیت کتابداران.

 - افزودن بر دانستنی‌ها و دانش حرفه‌ای.

 - تلاش در جهت احقاق حقوق کتابداران و حقوق مربوط به آزادی دستیابی به اطلاعات و نفی سانسور.

-ا ز خود گذشتگی و در نظر نگرفتن منافع شخصی در عمل به وظایف و مسئولیت‌های حرفه‌ای.

 - اقدام برای جلب حمایت‌های مالی به‌منظور پیشبرد حرفه.

 - نشر و نقد اطلاعات منتشر شده و نتایج پژوهش‌های مربوط به حرفه.

 - نشان دادن حساسیت نسبت به تصویرهای کلیشه‌ای جامعه درباره کتابداران و پی‌جوئی علل و زمینه‌های آن از راه مطالعه و نشر و نقد.

 طبعاً کتابدارانی در عمل به این مسئولیت‌ها پیروز می‌شوند که از دانش نظری و مهارت‌های عملی بالائی برخوردار باشند و بتوانند دانش بیافرینند و نسبت به کاربران و آموزش مداوم خودشان و کاربرانشان احساس تعهد کنند.

 منبع: فلسفۀ کتابداری و اطلاع‌رسانی، نویسنده: فاطمه (بهار) رهادوست.

  • هدی هماوندی
 

برای آغاز شناخت و یاد بزرگان کتابداری و دانش شناسی، نام استاد ابرامی در ذهنم بسیار پررنگ بود، آنچه نگاهی کلی به زندگی و فعالیت‌های ایشان به من آموخت این است که یک کتابدار یا به قول ایشان دانش شناس، نه‌تنها شخصی یک‌بعدی نیست بلکه به فراخور حرفه‌اش باید درزمینه های گوناگون متناسب با حرفه‌اش فعالیت کند و ثمرات توجه به کتاب و کتابخانه را در عمل به دیگران نشان دهد و نهایت اینکه برای نجات از یک انزوای ساختگی کسی جز خود کتابداران به داد کتابداران نمی‌رسد و با منتظر نشستن نمی‌توان گامی به جلو برداشت!

زنده‌یاد هوشنگ ابرامی در23 تیرماه 1313 در همدان متولد شد.

دوران ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و تحصیلات عالی خود را در رشته اقتصاد دانشگاه تهران ادامه داد و در سال‌هایی که در دانشگاه تهران تحصیل می‌کرد، با اسامی مستعار با مطبوعات همکاری داشت.

اخذ مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه تهران در سال 1335.

یک سال فعالیت درزمینهٔ جنبش مشروطه و رستاخیز ستارخان و تألیف کتاب "ستارخان، سردار ملی" که خلاصه آن در سال 1352 به چاپ رسید.

استخدام در موسسه انتشارات فرانکلین در سال 1337.

استخدام در بخش اقتصادی بانک مرکزی ایران در سال 1339 و انجام خدماتی ارزنده در آن (پایه‌ریزی کتابخانه تخصصی بانک مرکزی و تدوین فهرست موضوعی مقالات اقتصادی و انتشار آن از سال 1340 تا 1346).

تحصیل در دوره کارشناسی ارشد علوم اجتماعی همزمان باکار در بانک مرکزی، و اخذ مدرک آن در سال 1342.

عزیمت به امریکا برای ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع‌رسانی در دانشگاه پیتسبورگ با استفاده از بورسیه تحصیلی بانک مرکزی در سال 1343.

ادامه خدمات در کتابخانه بانک مرکزی و همکاری در تأسیس انجمن کتابداری ایران و تدریس در دوره های کوتاه‌مدت آموزش کتابداری.

تدریس در گروه کتابداری دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران‌ همزمان با تشکیل دوره کارشناسی ارشد کتابداری از سال 1345.

شروع فعالیت‌ها در دانشگاه شیراز و بورسیه اعزام به امریکا برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه پیتسبورگ در سال 1346. رساله دکترای وی با عنوان "اصول تدوین فهرست موضوعی در نوشته های زبان فارسی" در سال 1352 توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر گردید.

استقرار در کتابخانه ملاصدرای دانشگاه شیراز پس از اخذ مدرک دکترا در سال 1350 و ارائه طرح جدیدی برای تأسیس دوره کارشناسی ارشد کتابداری در سال 1351 و آغاز آموزش رسمی کتابداری در دانشگاه شیراز.

بعضی از آثار وی عبارت‌اند از کتاب های "شناختی از دانش شناسی"، "کتاب و پدیده کم‌رشدی" و ترجمه اثر "جنبه های نظری علم کتابداری" و "اصول فهرست‌نویسی و طبقه‌بندی".

پیوستن به موسسه برنامه ریزان ایران (وابسته به سازمان برنامه‌وبودجه) در سال 1355.

انقلاب اسلامی در سال 1357 و شروع انقلاب فرهنگی در سال 1359 و عزیمت ابرامی به امریکا و به بوته فراموشی سپرده شدن فعالیت‌های وی در بحبوحه آن.

سرانجام  وی در سن 63 سالگی در لوس‌آنجلس امریکا براثر سکته قلبی در گذشت. روحش شاد و یادش همواره زنده باد.

منبع: مشاهیر در کتابداری و اطلاع رسانی، تالیف: دکتر زهرا موسوی زاده

 

 

  • هدی هماوندی

هوالحق

بدون شک شناختن چهره‌ها و شخصیت‌های برجسته هر رشته علمی می‌تواند گام مؤثری در شناساندن ارکان و ارتقاء جایگاه آن باشد. استفاده از اندوخته‌های اساتید به‌منزله‌ی راه میانبری است تا دانشجویان و علاقه‌مندان رشته با استفاده از آن علاوه بر بهتر شناختن مقصد و بایدونبایدهای مسیر، بتوانند سریع‌تر به آن برسند و درواقع از مصادیق کسانی که تجربه را تجربه می‌کنند، نباشند. دانستن شرح زندگی و سختی‌هایی که این چهره‌ها برای رسیدن به درجات علمی متحمل شده‌اند باعث آگاه شدن از سراب‌ها و حقایق موجود شده و سودای یک‌شبه ره صدساله رفتن را از سر دور می‌کند! این‌چنین است که می‌آموزیم غایت کتابدار و دانش شناس شدن چیزی است ورای آنچه در بحبوحه‌ی مسابقات مقاله‌نویسی! و جمع‌آوری رزومه و  مدارک بالا و بالاتر می‌بینیم... گرچه مصادیق خلاف آنچه گفته شد بسیار است اما این حقیقت تلخ گریبان گیر بسیاری رشته‌ها ازجمله رشته ما شده است که بهتر است بحث در مورد آن به فرصتی دیگر موکول شود. از این‌ پس سعی دارم تا در این وبلاگ مطالبی در مورد اساتید و بزرگان رشته کتابداری با شما همراهان به اشتراک بگذارم. باشد که آشناتر شویم و داناتر که دانایی توانایی می‌آفریند.  

  • هدی هماوندی

کمتر کسی است که نام ویکتور هوگو نویسنده نامدار فرانسوی را نشنیده و اثری از وی را نخوانده و یا دست کم در قالب آثار سینمایی ندیده باشد، ذهن بسیاری از ما با شندیدن نام وی به سراغ ماجراهایی می رود که در رمان "بینوایان" بر کوزت گذشت! بینوایان رمانی بود که ناخوداگاه سایر آثار هوگو را تحث تاثیر قرار داد که رمان کارگران دریا در زمره آنهاست.

این اثر در سال 1886 میلادی منتشر شد. به جرات می توان گفت که رمان کارگران دریا از بهترین، دقیقترین و زیباترین تصاویری است که تاکنون یک نویسنده از دریا و آنچه بر همسایگانش میگذرد رسم کرده. هوگو در این اثر بی همتا با توصیفات دقیق و موشکافی هایش نه تنها خواننده را کلافه نمی کند بلکه او را با خود با ظرافت به دنیای درون کتاب می کشاند به طوری که خواننده به جای قهرمان کتاب "ژیلیات" زندگی می کند، مرارت ها می کشد، برای رسیدن به مطلوبش می جنگد و  حتی صخره ها و دریا و آنچه با قلم جادویی هوگو نوشته شده را لمس می کند... و خود را در فضای بیکران و مرموز جزیره "گرنزه" می یابد. رمانی که بی نهایت به واقعیات نزدیک است و هنگام خواندن آن نیازی به ابهامات و گسستن از حقایق زندگی نیست. کارگران دریا درسی است از انسان و توانایی های شگرفش، از سختی های زندگی و آنچه انسان برایش در ستیزه با طبیعت است...

خواندن این رمان را به شما دوستان توصیه می کنم چرا که دنیای جدیدی را پیش روی خود خواهید یافت...

 

  • هدی هماوندی

هوالحق

 

کتاب، کتابخانه، کتابداری، یا دانش شناسی.. همه ی این واژه ها برایم یک معنا دارند. معنایی به اندازه تمام سالهایی که عاشقانه در جستجوی دانستن بودم... دانستن و آموختن آنچه پیش از من خیلی ها با رنج و زحمت به آن دست یافته بودند و آنچه خودم با مرارت دریافتم...

واژه های مقدسی که اگر به حقیقت آنها نگاهی ژرف داشته باشیم، لایق بی وقفه ترین تلاش ها هستند... من این عاشقانه ها را فهمیدم آنجا که ...

آنجا که خداوند به قلم و آنچه می نویسد سوگند می خورد، آنجا که بزرگترین آموزه های ادیان و تاریخ بشر بر لوحه ها و برگه ها رقم می خوردند، آنجا که بزرگانی چون بوعلی سینا ها و فارابی ها، طوسی ها  کتابدارانه ره نوردیدند... آنجا که ابرامی ها، حری ها، مهرادها، رهادوست ها، پریرخ ها، سلطانی ها، عماد خراسانی ها، انصاری ها، حریری ها، فتاحی ها و .. ده ها استاد گرانقدر دیگر دود چراغی را خوردند که روشنای راه رهپویان این مسیر مقدس شد، آنجا که دوری و نزدیکی به این واژه ها نسل ها را دگرگون کرد...آنجا که بشردر میان قفسه های کتابخانه و سطور کتاب ها الفبای زندگی آموخت... 

همه این ها گواهی بر این است که کتاب و کتابخانه انسان سازند و دانایی آفرین و  کتابداری با هر نامی و به هر واژه ای که خوانده شود، تلاشی برای انسان سازی است...اینجا دنیایی است ورای آنچه خیلی ها می بیند، و حالا از پس نسل ها و تلاش ها، از پس خون دل خوردن ها نوبت ماست که نقش خود را در این دنیای بی انتها به درستی ایفا کنیم و طرحی نو در اندازیم، مثل خیلی ها بی توقع و بی چشم داشت... و از خودمان شروع کنیم...مثل تک تک کتابهایی که عظیم ترین کتابخانه ها را می سازند. اینجا مجالی است تا من نیز کتابی باشم در قفسه ای که ساختند و پر از کتابش کردند...

  • هدی هماوندی