کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

سلام بر شما که هنوز با بوی خوش کاغذ زندگی میکنید ...
سلام بر شما که هنوز برای ادامه خوندن، تای بالایی کاغذ کتاب رو باز می کنید ...
سلام بر شما که کتاب براتون هنوز همون یار دبستانیه...
... و سلام بر کسی که گفت: " کتابداری اقیانوسی است، به عمق یک وجب " و خیلی ها در این یک وجب غرق و خیلی ها به سلامت به ساحل دانایی و توانایی رسیدن ...

این وبلاگ مجالی است تا چند خطی میهمان نگاهتان باشم و مطالب کتابدارانه را با شما اهل کتاب، پیشکسوتان، اساتید و دانشجویان دانش شناسی به اشتراک بگذارم و از تجربیات و نظرات شما بهرمند گردم.

۵ مطلب با موضوع «تجربه‌ها» ثبت شده است

سلام به همراهان عزیز کتابدارانه

بر کسی پوشیده نیست که کودکان و نوجوانان زمامداران آینده هستند و آینه اجتماع. توجه به آنها در واقع توجه به روزهای آتی خودمان است. تابستان گذشته، به اقتضای یک دوره آموزشی تعامل نزدیک و طولانی مدتی با کودکان و نوجوانان در کتابخانه‌های عمومیِ محله‌های مختلف شهر کرمان داشتم. اغراق نیست اگر این تعامل را یک زمینه بسیار مناسب برای درک بهتر، شفاف‌تر و عمیق‌تری از اجتماع بدانم.

براساس آنچه تجربه کردم، شیوه رویارویی کودکان با آموزش، منابع و ابزارهای آموزشی، میزان انگیزه و علاقه، نوع ارتباط و تعامل و حتی ظاهر و لحن گفتگو و بسیاری موارد دیگر از جمله زوایایی بود که نمی‌توان ساده از کنار آن گذشت. جالب اینکه محل زندگی (براساس تقسیم بندی نانوشته بالا، مرکز و پایین شهر) نیز تاثیر قابل توجهی بر موارد یاد شده داشت.

یکی از نکات بسیار قابل تامل این بود که برخلاف تصور و پیش‌فرض‌های ذهنی غالب و عوامانه مبنی بر تاثیر مثبت امکانات و موهبت‌های مادی و حتی تعداد فرزندان یک خانواده بر کیفیت رفتار و یادگیری آنها؛ اغلب کودکان و نوجوانان در بافت‌های شهری متوسط و حتی پایین انگیزه بالاتری برای فراگیری، مطالعه و استفاده از امکانات موجود در جهت رسیدن به اهداف آینده خود داشتند. به عنوان یک مورد عینی، ابزارهای (نوشت‌افزار) مورد استفاده کودکان در کتابخانه‌های واقع در بافت‌های دارای رفاه (ثروت) بیشتر، بسیار متنوع و متعدد و اغلب بدون استفاده و باعث عدم تمرکز آنها بود و در حالیکه اعضای کودک و نوجوان کتابخانه‌های اصطلاحا پایین شهر با یک دفتر و قلم ساده در بسیاری موارد بازدهی و یادگیری بالاتری داشتند. حتی در پاسخ به این پرسش که در آینده چه شغلی می‌خواهید داشته باشید، جواب‌های معقول‌تر و مستدل‌تری ارائه می‌کردند! علاوه براین، روحیه حمایتگری و استقلال آنها نیز قابل توجه بود.

نکته دیگر که از تعامل و گفتگو با والدین در طول این مدت برای من حاصل شد، اطمینان والدین از این موضوع بود که تحصیل فرزندان در مدارس غیردولتی و گران، لزوما منجر به موفقیت‌های آینده آنها خواهد شد، در حالیکه در واقعیت و بررسی عملکرد اعضا حداقل در موارد مرتبط با دوره، چنین ادعایی را تصدیق نمی‌کرد. به نظر می‌رسد که تمرکز بیش از حد والدین و فراهم آوردن بی چون و چرای امکانات برای فرزندان، با پرورش نسلی بی‌انگیزه، مصرف‌گرا و با مسئولیت‌پذیری پایین، جامعه ما را در آینده بسیار نزدیک با چالش‌های فراوانی روبرو خواهد کرد.

تصور کنید کودکی حدود 7-8 ساله که توانایی حل مسئله و استقلال بسیار پایینی دارد و حتی نمی‌تواند/ نمی‌خواهد صندلی خود را طوری تنظیم کند تا تخته یا ویدئو پروژکتور را بهتر ببیند، یا کاغذ دفترچه خود را با برش ساده به دو نیم تقسیم کند، یا به یاد داشته باشد تا وسایل کلاس را هر جلسه با خودش بیاورد بدون اینکه از والدینش کمک بگیرد و ده‌ها نمونه از این دست...در آینده با مسائل و موانع فراوانی در مسیر زندگی و رشد و تحصیل روبرو خواهد شد و نمی‌تواند از ظرفیت‌های وجودی‌اش بخوبی بهره‌مند شود.

امیدوارم اساتید، دانشجویان و همکاران عزیر خصوصا در کتابخانه‌های عمومی از این بستر جهت شناخت عمیق‌تر این قبیل آسیب‌ها و فرصت‌ها، آگاهی‌بخشی به ذینفعان، پژوهش‌های بیشتر و حتی اثر بخشی (هرچند اندک و تدریجی) استفاده کنند.

  • هدی هماوندی

برای حضور در جشن دانش‌آموختگی دانشجویان کارشناسی در دو رشته از زیر مجموعه‌های علوم انسانی دعوت شدم. با ذوق فراوان وارد سالن شدم، جایی در کنار دانشجویان انتخاب کرده و نشستم...سعی داشتم تفاوت‌های رفتار و کردار و حتی کلام این ورودی‌های 99 را با زمان دانش‌آموختگی خودم و هم‌دوره‌ای‌هایم موشکافانه درک کنم... و جلوی پرواز ذهنم را به موضوع خیلی کلی، تکراری و گاهی ملال‌آور "چطور، چرا و چه زمانی این طور شد؟!"  بگیرم، که همزمان دعوت مجری از چند دانشجو برای آمدن روی جایگاه و گفتگو به کمکم آمد. از دانشجویان خواسته شد قبل از شروع گفتگو یک بیت شعر به دلخواه و با موضوع آزاد بخوانند...مثل همه حاضران این خواسته را چندان دشوار قلمداد نکردم و منتظر بودم تا ببینم در این لحظه خاص چه شاعرانی در ذهن این عزیزان پر رنگ‌تر هستند. کمی که گذشت نفر اول اظهار کرد که حضور ذهن ندارم، البته امر غریبی نیست که برخی در این مواقع دچار اضطراب می‌شوند، اما با خاموشی نفر دوم، سوم، چهارم و پنجم...جرقه‌ای که مدت‌ها در ذهنم زده و منجر به نگارش پیش‌نویسی در همین مورد شده بود؛ شعله ور شد. بعد از ترک جمع پر شور و نشاط این عزیزان، بار سنگینی روی شانه‌هایم حس کردم، همین شد که بی درنگ شروع به تکمیل یادداشتم کردم.

از ارکان تمدن و فرهنگ ملت‌ها زبان است. از همین رو است که در بسیاری کشورها مردم و حاکمان در تلاشی همسو، از زبان و ادبیات آن مرز و بوم حفاظت می‌کنند.  با نگاهی به کتاب‌های درسی می‌توان دریافت که از گنجینه غنی ادبیات فارسی و متون ادبی کهن یا اصلا استفاده نشده، یا استفاده از آن حداقلی بوده است، این موضوع در مقایسه با آنچه از نسل‌های گذشته در مورد محتوای کتب شنیده‌ایم جای تامل دارد. پیامد این کم لطفی در کنار پیشرفت و توسعه ابزارهای ارتباطی باعث شده که نسل‌های جدید به ویژه از دهه 70 به این سو، بهره بسیار اندکی از این منابع برده و حتی با آن بیگانه باشند. این امر در محدودیت دامنه واژگان، ادبیات کتبی، شفاهی و محاوره این نسل‌ها ملموس است. علاوه براین، به نظر می‌رسد در بحث پویایی زبان و زایش واژگان هم چالش‌های زیادی داشته باشیم.

از آنجا که باید اول یک سوزن به خودم/ مان بزنیم، چندی است سعی کردم با این متون از جمله دیوان حافظ و گلستان سعدی انس داشته باشم. آنچه از رهگذر این تجربه دریافتم این است که آثار ادبی کهن ما نه تنها به توسعه واژگان در ذهن ما و آشنایی با صنایع ادبی کمک می‌کنند بلکه راهگشای ما در مسیر بهبود مهارت‌های توسعه فردی، اصلاح سبک زندگی، ترویج ارزش‌های انسانی و اخلاق نیز هستند. گاهی وقت‌ها پاسخ یک مساله دقیقا در جایی است که فکرش را نمی‌کنیم.

به نظر می رسد، راه حل بسیاری از مسائل ما در حوزه مدیریت، پژوهش، فرهنگ، آموزش و هر حوزه‌ای که به نحوی با افراد یک جامعه و کنش‌ها و واکنش‌های آنها در ارتباط است، ریشه در بهره‌مندی از آموزه‌های این ادبیات غنی دارد.

آنجا که فردوسی در هر گذری از حماسه و تاریخ و اسطوره ما را به خرد ورزی توصیه می‌کند یا سعدی باب‌های گلستانش را "در سیرت پادشاهان" آغاز ...و با "فواید خاموشی"، "تاثیر تربیت" ادامه و با "آداب صحبت" به پایان می‌رساند، در واقع کلاس انسان‌سازی برپا می‌شود که خروجی آن انسان آگاه، متعادل، نوع‌دوست و اندیشه‌ورز  در زندگی و حرفه است.

این همان مسیری است که اجتناب از آن به هر بهانه‌ای و با هر رویکردی بهای سنگینی دارد که کمترین آن به خطر افتادن زبان فارسی و بد اخلاقی‌های حرفه‌ای، علمی و پژوهشی است که گاهی شاهد آن هستیم.

امید که تغییر را از خود و خانواده شروع کنیم و روزانه دقایقی را از ادبیات کهن فارسی بهره‌مند شویم...

  • هدی هماوندی

سلام

همانطور که در مطلب گذشته ذکر شد، جزئیات مراحل و برخی نکات مربوط به فرایند اداری رفتن به فرصت مطالعاتی رو برای دوستان علاقمند شرح خواهم داد:

مدرک زبان:

منظور همون مدرک زبانی (آیلتس، تافل و ام.اس.آر.تی و...انواع مدارک مورد تایید وزارت علوم با سقف نمره مشخص که معمولا برای فرصت هم همان مدارک با همان سقف نمره مورد قبول هستند) هست که طبعا دانشجویان دکتری برای گذراندن آزمون جامع اون رو اخذ می کنند. گاهی اوقات (البته به ندرت و بستگی به کشور و دانشگاه)، دانشگاه مقصد هم مدرک زبان را جزو مدارک مورد نیاز ذکر می‌کند. (بعد از اینکه شما با استاد مورد نظر ارتباط بگیرید و اقدامات اولیه صورت بگیره، منشی یا کارشناس گروه مدارک مورد نیاز رو به شما از طریق ایمیل اطلاع میده)

نکته: دقت کنید که جدا از داشتن مدرک زبان، داشتن مهارت های چهارگانه (صحبت کردن، خواندن، نوشتن و شنیدن) از ضروریات خیلی مهم برای این سفر پژوهشی است که ضعف در اونها شما رو در طول سفر و زندگی در محیط بیگانه چه به لحاظ ارتباط گیری‌های ساده و روزمره و چه پژوهشی با مشکل مواجه خواهد کرد، اگر چه کسی که موفق به انجام مکاتبات (نیاز به ارسال و دریافت ایمیل در این پروسه خیلی خیلی مورد توجه هست و درصد زیادی از کارها و روندها از این طریق پیش خواهد رفت)، مکالمه و.. با استاد خارجی و اخذ پذیرش می‌شود لاجرم این مهارت ها را دارا هست.

نکته: همانطور که می دانید در بعضی کشورها (آلمان، فرانسه، هلند، ایتالیا، سوئد ) زبان رایج (خصوصا در محاورات روزمره) غیر انگلیسی هست که باید به این نکته هم توجه کنید. در بعضی کشورها با زبان انگلیسی اغلب کارهاتون پیش میره ولی در بعضی کشورها مردم روی زبانشون تکیه خاصی دارن و اگرچه انگلیسی رو متوجه می شن اما پاسخ شما رو به زبان خودشون می‌دن در این موارد باید با مشورت استاد راهنماتون و یا دوستان مقیم، اگر لازم هست زبان کشور مقصد رو در حد رفع نیازهای اولیه یاد بگیرید. در مورد فعالیت های پژوهشی مربوط به فرصت و محیط دانشگاه و نیاز احتمالی به آموختن زبانی غیر از انگلیسی استاد مربوطه شما رو راهنمایی می کنه (اغلب در محیط آکادمیک تسلط به زبان انگلیسی کافی هست).

رزومه:

دوستان در مورد رزومه پرسیده بودن که در اینجا توضیح می‌دم. تقریبا همه دانشجویان دکتری که از سد کنکور و مصاحبه گذشتند یک رزومه دارن، لازم هست رزومه خودتون رو به روز و ترجمه کنید. رزومه از مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین مدارک هست که در همان مکاتبات اولیه برای پیدا کردن استاد راهنمای خارجی (فرصت) لازم هست که یک نسخه از اون رو برای استاد مورد نظرتون ایمیل کنید.

معمولا قالب‌ها، فرمت‌ها و نمونه‌های زیادی از رزومه در اینترنت موجود هست، حتی می‌تونید از نحوه و قالب رزومه نویسی  اساتید الگو برداری کنید. معمولا رزومه شامل مشخصات فردی و تماس- قسمتی برای درج تحصیلات و مدارک اخذ شده و در صورت نیاز معدل مقاطع (که البته بر اساس الگوی استاندارد باید نمره دهی معادل سازی بشه/ معمولا وقتی مدارک رو برای ترجمه به دارالترجمه معتبر بدین این نمره رو هم درج می کنند)، عنوان پایان‌نامه‌ها و پروژه‌های پژوهشی با مشخصات کتابشناختی، مقالات و کتب و آثا منتشر شده با مشخصات کتابشناختی، جوایز و افتخارات، تجارب (تدریس، پروژه ها، دوره‌های مهم و مرتبطی که گذروندین، کارها و مشاغل بخصوص در ارتباط با حوزه پژوهشی که قصد دارید برای کار رو اون به فرصت برید و...)، مهارت‌ها و مدارک مربوط به زبان، رایانه، زبان‌های برنامه نویسی و... و همچنین حوزه‌ها و علائق پژوهشی و برخی موارد دیگه هست.

دقت کنید که در قسمت علایق پژوهشی حوزه های مشترک با دپارتمان و به خصوص استاد مورد نظر (البته بنابر واقعیت!) رو پر رنگ کنید.

پروپوزال:

از مقدمات و پیش نیازهای اصلی فرصت، تصویب پروپوزال هست پس اگر در همون اوایل پذیرش در دوره دکتری اهتمام به رفتن دارید، کارتون آسون تر خواهد بود و در انتخاب موضوع و نوشتن پروپوزال مساله فرصت و کشور مقصدی که احیانا در ذهن دارید رو می ‌تونید در نظر بگیرید. چه بسا بتونید موضوعی رو انتخاب کنید که هم مورد تایید گروهتون در ایران باشه و هم مورد تقاضا و تایید استاد خارجی که در این صورت شما کارتون به مراتب تسهیل میشه. ولی اگر بعد از تصویب پروپوزال قصد اقدام دارید، باید بیشتر و بیشتر جستجو کنید و با اساتید صاحب‌نظر در حوزه پژوهشی‌تون برای انجام فرصت تعامل داشته‌باشید. بعد پروپوزال فارسی رو بخوبی ترجمه و کامل کنید.

در مورد پیدا کردن استاد و کشور هم در بخش های بعدی انشاالله توضیح خواهم داد.

ادامه دارد...

 

 

 

  • هدی هماوندی

با توجه به استقبال و سوالات متعدد دوستان که از طریق ایمیل و پیام بدستم رسید به نظرم بهتر هست که مراحل کلی و اصلی جهت انجام فرصت مطالعاتی رو در این یادداشت ذکر کنم و شرح و بسط اونها رو در یادداشت های بعدی بیارم:

پیش از شروع این مسیر، به خدا توکل کنید، صبور باشید، صبور باشید و از تلاش هدفمند خسته نشوید! در طی مراحل مواقعی پیش می آید که لازم است خونسرد باشید ولی محکم و پیگیر، بی نطمی هایی میبینید که لازم است با متانت و آرامش آنها را پشت سر بگذارید و به مسیرتان ادامه دهید به خاطر داشته باشید روزانه دهها دانشجو مثل من و شما به کارمندان مربوطه در هریک از مراحل پایین مراجعه می کنند و بعضی برخوردها طبیعی هست.

  • قبل از همه چیز یک رزومه کامل، مرتب و ترجمه شده به زبان انگلیسی از خودتان تهیه کنید.
  • اگر قصد عزیمت دارید حتما نسخه‌ای انگلیسی از پروپوزال‌تان و در صورت امکان چکیده انگلیسی مقالاتتان تهیه کنید.

نکته: برای رفتن به فرصت مطالعاتی از دو طریق میشه اقدام کرد:

1- وزارت علوم (سازمان امور دانشجویان) که با توجه به وضعیت ارز مرتبا فرایندهای اون رو باید حضوری یا با تماس یا از طریق دانشگاه چک کنید، خصوصا در مورد اینکه آیا دانشگاه و رشته شما در بازه زمانی که قصد اقدام دارید سهمیه دارد یا نه! و اینکه تا چه ترمی فرصت اقدام و خروج از کشور را دارید! (معمولا پایان ترم 6 یا 7)

2- دانشگاه محل تحصیل (که در مورد بنده این گزینه اتفاق افتاد)

 

و اما مراحلی که باید در فرایند فرصت طی کنید:

- گذراندن آزمون جامع، داشتن مدرک زبان معتبر (همان مدارکی که معمولا پیش شرط آزمون جامع هستند)

- تصویب پروپوزال و اخذ تاییدیه آن از تحصیلات تکمیلی

- جستجو و یافتن استاد راهنما یا همان سوپروایزر، دپارتمان و دانشگاه (کشور) مقصد (که مورد تایید وزارت علوم و دانشگاه مبدا شما باشد) با توجه به موضوع پایان نامه، علایق شما و...(نکات مربوط به انتخاب کشور و دانشگاه رو بصورت تفصیلی در یادداشت های آتی توضیح خواهم داد)

- گرفتن دعوتنامه از استاد راهنمای دانشگاه مقصد

- کسب موافقت استاد راهنما، گروه و دانشکده برای اعزام به فرصت مطالعاتی (تشکیل پرونده در دانشگاه محل تحصیل)

- آزاد سازی مدارک مقاطع قبلی (کارشناسی و کارشناسی ارشد) این مرحله را می توان با پرداخت هزینه، یا معرفی ضامن و نامه نگاری بین سازمان امور دانشجویان و دانشگاه های محل تحصیل مقاطع قبلی به منظور ترجمه آنها (ترجمه باید توسط دارالترجمه رسمی و با مهر وزارت خارجه و دادگستری باشد) انجام داد.

- سپردن وثیقه ملکی یا تعهد (توسط دو ضامن) حهت بازگشت به موقع و انجام تعهدات

-  اخذ نامه حمایت مالی و بالطبع بودجه لازم برای دوره فرصت (لازم به ذکر هست که وزارتخانه بودجه را در قالب ارز و دانشگاه ها بصورت ریال خواهند داد)

- ارائه مدارکی مانند تعهد بالا، دعوتنامه، نامه تصویب پروپوزال و نامه تایید فرصت که فرایند اخذ آن با درخواست شما از گروه شروع و با صورتجلسه معاونت بین الملل دانشکده پایان می یابد

- سپردن وثیقه و کارهای مربوط به نظام وظیفه برای آقایان مشمول خدمت سربازی

- اقدام برای اخذ پاسپورت یا تمدید اعتبار آن

- ارائه نامه حمایت و تمکن مالی (برای اینکه دانشگاه مقصد از بابت تامین هزینه ها در مدت فرصت مطمئن باشد) و سایر مدارک (تصویر پاسپورت، ترجمه مدارک شناسایی، مدارک تحصیلی و...که بسته به قوانین کشورهای مختلف ممکن است کمی متفاوت باشند) برای مسئول هماهنگ کننده که معمولا استاد راهنمای دانشگاه مقصد شما را به او وصل میکند

- انجام مکاتبات (ایمیل) و هماهنگی ها برای اخذ ویزا از سفارت مربوط به کشور مقصد

- اخذ ویزا، بلیط و بارگذاری (بلیط، ویزا و پاسپورت در سامانه سجاد وزارت علوم و ارائه آن به معاونت بین الملل دانشگاه در صورت لزوم)

- پرواز به سوی کشور مقصد...

همانطور که در ابتدای یادداشتم ذکر کردم نکات جزئی هریک از موارد بالا رو در آینده نزدیک ذکر می کنم (نکاتی برای دانشجویان متاهل، تهیه ارز، انتخاب دانشگاه مقصد و...)

ادامه دارد...

  • هدی هماوندی

سلام!

 بعد از چند ماه وقفه، فرصتی شد تا وبلاگ رو با تجربه ای از انجام یک فرصت مطالعاتی شش ماهه به روز کنم. سعی دارم مطالب مربوطه را در چند بخش بطور کامل طی چند روز آتی منتشر کنم تا دوستان علاقمند استفاده کنند.

فرصت مطالعاتی دوره دکتری که خیلی از دانشجویان به استفاده از آن راغب هستند، امکانی است که برای به انجام رساندنش مسیر پر فراز و نشیب و پروسه ای طولانی وجود دارد که مستلزم انگیزه بالا و تلاش خستگی‌ناپذیر است. بخصوص اینکه راهنمای جامع و یکپارچه‌ای که تمام جزئیات و مراحل اداری و ... آنرا پوشش داده و اطلاعات لازم را در اختیار داوطلبان قرار دهد وجود ندارد و قوانین و بخشنامه‌های متغیر و حتی نوسانات نرخ ارز دائما بر فرایندهای آن تاثیر می‌گذارد. گرچه بعضی از دانشجویانی که این دوره را گذراندند به روش‌های مختلف تجارب خود را بازگو نمودند.

هدف از نگارش این مطلب به اشتراک گذاشتن بخشی از تجربه انجام فرصت مطالعاتی دوره دکتری بنده (در دانشگاه آمستردام) است که با مشاوره، همراهی صمیمانه و مساعدت مدیر گروه محترم (سرکار خانم دکتر ناخدا) و اساتید محترم گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تهران (بخصوص سرکار خانم دکتر فهیم‌نیا) و همچنین استاد عزیز سرکار خانم دکتر حسینی بهشتی از پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران اتفاق افتاد.

قبل از ورود به فرایند اخذ پذیرش از دانشگاه مقصد و جلب موافقت دانشگاه محل تحصیل حتما نکات کلی زیر را مدنظر داشته باشید:

علاوه بر داشتن انگیزه و انرژی کافی و همچنین هدف معین پژوهشی؛ نکته مهمی که به عقیده حقیر باید در رابطه با قدم گذاردن به این مسیر مد نظر قرار دهیم این است که آیا آورده‌های این سفر طولانی خصوصا به لحاظ علمی و تجربه زندگی در محیط جدید شش ماهه، برای ما بیش از هزینه‌هایی (به لحاظ مادی، وقت و انرژی) است که برای آن می پردازیم؟

 توجه به روحیات خودمان و میزان قدرت تطابق با محیط جدید زندگی و مواجه شدن با فرهنگ و زبان کاملا متفاوت هم نکته‌ای است که باعث می‌شود به قول قدیمی‌ها بی گدار به آب نزنیم، چراکه گاهی تعاریف اغراق آمیز و دور از واقعیت از این فرصت‌ها و بیشتر محیط زندگی متفاوت باعث می‌شود دانشجویان وقت، هزینه و انرژی خود و سیستم آموزشی را هدر داده و رفتار و ماحصل سفرشان در حد یک مسافرت توریستی تنزل پیدا کند، در محیط حل شده و هدف اصلی را بطور کلی فراموش کنند.

اما همانقدر که برخورد احساسی و بدون برنامه ریزی دقیق با این فرصت می‌تواند زیان آور باشد؛ انجام هدفمند آن می‌تواند توشه ای به اندازه یک عمر برای فرد فراهم کند. لمس بسیاری از حقایق زندگی در مکانی دور از وطن، گفتگو با زبانی جز زبان مادری، لزوم مدیریت هزینه‌ها و شرایط اقتصادی، برخوردهای اجتماعی متفاوت با نکات مثبت و منفی و از همه مهمتر درک محیط آکادمیک متفاوت با نقاط مثبت فراوان (نظر شخصی بنده)، تجربه شیوه تدریس اساتید و نحوه رفتار و تعامل آنها با دانشجویان و ارتباط گیری با صاحبنظران رشته در دیگر دانشگاه‌ها می‌تواند دیدگاه ما را وسیع‌تر کند. در واقع این سفر در معنای حقیقی خودش به نوعی سفر از سطح به عمق است و باعث ارتقاء جهان بینی و به چالش کشیدن خویش است. جایی که دانشجو تجربه شش ماه دوری از دوستان و عزیزان را دارد و این تنهایی و خلوت فرصت مغتنمی می‌شود برای تمرکز بر مطالعه و پژوهش، تحلیل و آزمون روحیات خود و به نوعی آمادگی بیشتر برای دست و پنجه نرم کردن با اتفاقات زندگی (چه حیات علمی و پژوهشی و چه اجتماعی).

ادامه دارد...

  • هدی هماوندی