کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

سلام بر شما که هنوز با بوی خوش کاغذ زندگی میکنید ...
سلام بر شما که هنوز برای ادامه خوندن، تای بالایی کاغذ کتاب رو باز می کنید ...
سلام بر شما که کتاب براتون هنوز همون یار دبستانیه...
... و سلام بر کسی که گفت: " کتابداری اقیانوسی است، به عمق یک وجب " و خیلی ها در این یک وجب غرق و خیلی ها به سلامت به ساحل دانایی و توانایی رسیدن ...

این وبلاگ مجالی است تا چند خطی میهمان نگاهتان باشم و مطالب کتابدارانه را با شما اهل کتاب، پیشکسوتان، اساتید و دانشجویان دانش شناسی به اشتراک بگذارم و از تجربیات و نظرات شما بهرمند گردم.

سلام!

 بعد از چند ماه وقفه، فرصتی شد تا وبلاگ رو با تجربه ای از انجام یک فرصت مطالعاتی شش ماهه به روز کنم. سعی دارم مطالب مربوطه را در چند بخش بطور کامل طی چند روز آتی منتشر کنم تا دوستان علاقمند استفاده کنند.

فرصت مطالعاتی دوره دکتری که خیلی از دانشجویان به استفاده از آن راغب هستند، امکانی است که برای به انجام رساندنش مسیر پر فراز و نشیب و پروسه ای طولانی وجود دارد که مستلزم انگیزه بالا و تلاش خستگی‌ناپذیر است. بخصوص اینکه راهنمای جامع و یکپارچه‌ای که تمام جزئیات و مراحل اداری و ... آنرا پوشش داده و اطلاعات لازم را در اختیار داوطلبان قرار دهد وجود ندارد و قوانین و بخشنامه‌های متغیر و حتی نوسانات نرخ ارز دائما بر فرایندهای آن تاثیر می‌گذارد. گرچه بعضی از دانشجویانی که این دوره را گذراندند به روش‌های مختلف تجارب خود را بازگو نمودند.

هدف از نگارش این مطلب به اشتراک گذاشتن بخشی از تجربه انجام فرصت مطالعاتی دوره دکتری بنده (در دانشگاه آمستردام) است که با مشاوره، همراهی صمیمانه و مساعدت مدیر گروه محترم (سرکار خانم دکتر ناخدا) و اساتید محترم گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تهران (بخصوص سرکار خانم دکتر فهیم‌نیا) و همچنین استاد عزیز سرکار خانم دکتر حسینی بهشتی از پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران اتفاق افتاد.

قبل از ورود به فرایند اخذ پذیرش از دانشگاه مقصد و جلب موافقت دانشگاه محل تحصیل حتما نکات کلی زیر را مدنظر داشته باشید:

علاوه بر داشتن انگیزه و انرژی کافی و همچنین هدف معین پژوهشی؛ نکته مهمی که به عقیده حقیر باید در رابطه با قدم گذاردن به این مسیر مد نظر قرار دهیم این است که آیا آورده‌های این سفر طولانی خصوصا به لحاظ علمی و تجربه زندگی در محیط جدید شش ماهه، برای ما بیش از هزینه‌هایی (به لحاظ مادی، وقت و انرژی) است که برای آن می پردازیم؟

 توجه به روحیات خودمان و میزان قدرت تطابق با محیط جدید زندگی و مواجه شدن با فرهنگ و زبان کاملا متفاوت هم نکته‌ای است که باعث می‌شود به قول قدیمی‌ها بی گدار به آب نزنیم، چراکه گاهی تعاریف اغراق آمیز و دور از واقعیت از این فرصت‌ها و بیشتر محیط زندگی متفاوت باعث می‌شود دانشجویان وقت، هزینه و انرژی خود و سیستم آموزشی را هدر داده و رفتار و ماحصل سفرشان در حد یک مسافرت توریستی تنزل پیدا کند، در محیط حل شده و هدف اصلی را بطور کلی فراموش کنند.

اما همانقدر که برخورد احساسی و بدون برنامه ریزی دقیق با این فرصت می‌تواند زیان آور باشد؛ انجام هدفمند آن می‌تواند توشه ای به اندازه یک عمر برای فرد فراهم کند. لمس بسیاری از حقایق زندگی در مکانی دور از وطن، گفتگو با زبانی جز زبان مادری، لزوم مدیریت هزینه‌ها و شرایط اقتصادی، برخوردهای اجتماعی متفاوت با نکات مثبت و منفی و از همه مهمتر درک محیط آکادمیک متفاوت با نقاط مثبت فراوان (نظر شخصی بنده)، تجربه شیوه تدریس اساتید و نحوه رفتار و تعامل آنها با دانشجویان و ارتباط گیری با صاحبنظران رشته در دیگر دانشگاه‌ها می‌تواند دیدگاه ما را وسیع‌تر کند. در واقع این سفر در معنای حقیقی خودش به نوعی سفر از سطح به عمق است و باعث ارتقاء جهان بینی و به چالش کشیدن خویش است. جایی که دانشجو تجربه شش ماه دوری از دوستان و عزیزان را دارد و این تنهایی و خلوت فرصت مغتنمی می‌شود برای تمرکز بر مطالعه و پژوهش، تحلیل و آزمون روحیات خود و به نوعی آمادگی بیشتر برای دست و پنجه نرم کردن با اتفاقات زندگی (چه حیات علمی و پژوهشی و چه اجتماعی).

ادامه دارد...

  • هدی هماوندی

 (مردم محو تماشای ورود اولین قطار به "ماکوندو" شدند؛ قطار زرد رنگِ به ظاهر آرامی که در پی خود آن همه تردید و سوءظن، آن همه خوبی و بدی، آن همه تحولات، فجایع و اندوه را به "ماکوندو" آورد... « صدسال تنهایی، نویسنده: گابریل گارسیا مارکز، مترجم: سید حبیب گوهری راد، نشر جمهوری»)

احتمالا خیلی از ما این کتاب را خواندیم یا حداقل نام این اثر پرفروش ادبیات جهان را شنیده ایم. شاهکار گابریل گارسیا مارکز و برنده جایزه ادبی نوبل ادبیات در سال 1982 که در ایران نیز ترجمه‌های مختلف آن توسط ناشران گوناگون چاپ شده و مورد استقبال قرار گرفته است.

کتابی که حکایت زندگی چرخه مانند بشر را در قالب سرگذشت یک خانواده از نخستین افراد تا آخرین آنها بیان می‌کند. فضاسازی و توصیفات عالی نویسنده مخاطب را در شهر "ماکوندو" ،که گویا همان جهانی است که ما در آن زندگی می‌کنیم، رها و بدنبال دانستن تک تک افراد خانواده و سرنوشتشان می‌کشاند .  نام های بزرگان خانواده بجز مادر که مرتب در بین نوادگان و اعضای آن تکرار می‌شود و فقط پسوندی عددی آنها را متمایز می‌کند هم باعث تمرکز بیشتر خواننده بر فضای داستان شده و در عین حال فراموشی گاه و بیگاه آن ضربه ای به مفاهیم و حقایقی که نویسنده قصد بیان آن را دارد نمی‌زند. فضایی نزدیک به زادگاه و محل زندگی نویسنده (کلمبیا) با نام هایی هماهنگ با زبان و فرهنگ آن.

وجود شخصیت‌هایی با توانایی‌های خارق عادت از یک سو و فضای عجیب حاکم بر داستان که کل آن در یک دهکده کوچک می‌گذرد از سوی دیگر، شما را ترغیب می‌کند تا با اشتیاق صفحات کتاب را بخوانید و آن را در صفحه 420 به پایان برسانید. علت این شوق وافر را می‌توان در ملموس بودن وقایع و شخصیت‌های داستان (با فضایل و رذایل اخلاقی) در هر زمان و مکانی دانست. آنچه "مارکز" نگاشته، فرامرزی و فرازمانی است و سِیر داستان و شخصیت‌های آن حقایقی جاری در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد است.

وجود اشخاصی با حکمت مانند "ملکیادس" و مادر خانواده "اورسولا" با عمری بیش از صد سال به عنوان محور آن که زنی صبور، سخت کوش و با تدبیر را نمایان می‌کند پرده از راز نام‌گذاری داستان بر می‌دارد. سخن از استعمار و تمدنی که آرامش را با خود به تاراج می برد و از روستای پر برکت و آرام "ماکوندو" شهری پر آشوب و استعمار شده می‌سازد، حکایت جنگ‌های پر تکرار و تمام نشدنی میان آزادی و محافطه کاری و درد و رنج حاصل از کشمکش های سرمایه داران و سیاسیون که حتی به این روستای دور افتاده که قوانین خود گردان داشته و سالها با همین سبک و سیاق مردمانی خوشبخت و غرق در نعمت داشته و حس رنج و تنهایی ناشی از دانستن حقایق پشت پرده همه و همه این موضوع را که "ماکوندو" همان جهانی است که امروز در آنیم به ذهن مخاطب متبادر می‌کند.

امیدورام از مطالعه این اثر در شب‌های طولانی زمستان لذت ببرید و جهانی وسیع‌تر فرا روی خود ببینید.


  • هدی هماوندی

"سرزمین ما در مجموع مشابهتی به سرزمین شما نداره. سرزمین شما پر از جنگ و بیماریه و به هر سمت که نگاه می‌کنی دشمنی کمین کرده. اما در سرزمین ما صلح و آرامش برقراره، ترس برای ما مفهومی نداره و ما تا پای جون با هم رقابت نمی‌کنیم..." (کوهستان سرد. نویسنده: چارلز فِرِیزر، برگردان: مهدی قراچه داغی، نشر پیکان)


علاقه‌ام به مطالعه رمان "کوهستان سرد" نوشته چارلز فِرِیزر (نویسنده امریکایی) از تماشای اتفاقی صحنه پایانی فیلمی با همین نام شروع شد و از هنر نویسنده همین بس که مخاطب، انتهای داستان را بداند و باز تشنه خواندن تمام ماجرا باشد!

خواندن این رمان ممکن است با یک عاشقانه یا هر تصور دیگری که از آن در ذهن دارید چنان متفاوت باشد که بی وقفه چشمانتان در لابلای سطور بدنبال رازی باشد که قرار است هسته اصلی این اثر را تشکیل دهد. حقیقتی که قرار نیست تنها در گرداگرد زندگی قهرمان داستان باشد. حقایقی از جنگ و تاثیرات آن بر عمق روح انسان‌ها که به خوبی در قالب ماجراها و افرادی که قهرمان داستان (سرباز زخمی از جبهه بازگشته) در مسیرش به سمت "کوهستان سرد" به آنها برخورد می‌کند با هنرمندی تمام بازگو شده.  آنچه در مورد این کتاب و سبک نویسنده آن جالب توجه است، وجود توصیفات مو به مو و در بسیاری موار به اقتضای روح حاکم بر داستان، خشن است که نه تنها برای خواننده ملال آور نیست بلکه طوری او را با اثر همراه می‌کند که مخاطب در عمق جان خویش شرایط دشواری که بر اثر جنگ‌ها و ناآرامی‌ها نه تنها بر جوامع که بر روح انسانیت تحمیل می‌شود را در می‌یابد و لمس می‌کند. جدالی که بطن آن حکایت از رویارویی انسان کامل و آزاده با کسانی دارد که در لابلای تعصبات، جهل، زیاده خواهی و نژادپرستی تبدیل به موجوداتی تنها با کالبد انسانی شده‌اند. همین گیرایی هاست که خشونت و بی‌پردگی توصیف وقایع رعب آور را برای خواننده قابل تحمل و او را با قهرمان داستان در تک تک صحنه‌ها همراه می‌سازد. در تمامی متن کتاب از نخستین سطرها و تا انتها شما با کوهستانی سرد و رازآلود با جاذبه‌ها و دافعه‌های شگفت آشنا می‌شوید، در آن قدم می‌گذارید و دست آخر طوری با جزء به جزء خصوصیاتش مأنوس می‌شوید که گویی زمانی دراز آنجا زیسته‌اید... و گفتنی های بسیار دیگر از این رمان که در دل خود دارای نکات جامعه شناسی و تاریخی جالبی نیز هست.

"کوهستان سرد" می‌تواند گزینه مناسب و متفاوتی برای مطالعه در روزهای باقی مانده از تابستان گرم باشد!

  • هدی هماوندی

هوالحق

سعادت شاگردی ایشان را نداشتم، اما اغلب جایی که مراسم و یا برنامه‌های مرتبط با رشته، جلسات انجمن، مصاحبه دکتری و از این قبیل  بود حضور پر انرژی‌شان را شاهد بودم… به‌جز بهره‌مندی از پژوهش‌ها، کتب و مقاله‌های ایشان آنچه همواره برایم جالب هست همین حضور پر نشاط فارغ از سن و سال  یا بُعد مسافت و شرکت در جمع‌های دانشجویی است. عشق به حرفه و رشته در رفتار ایشان موج می‌زند، این علاقمندی و پیوستگی با رشته و حرفه کتابداری زمینه فعالیت‌هایی از قبیل تاسیس گروه بحث کتابداری، تالیفات و آثار متعدد در حوزه کتابداری، نیک‌نامی این استاد در مرزهای فراتر از رشته و همچنین سمت‌های اجرایی‌شان را فراهم آورده است.

 

توجه شما را به نقل خاطرات چند تن از اساتید و دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانش‌شناسی در مورد ایشان جلب می‌کنیم:

http://stnote.ir/?p=1399


  • هدی هماوندی

هوالحق


از ایشان بسیار شنیدم...و غبطه خوردم که افتخار شاگردی این مرد بزرگ را نداشتم، بر آن شدیم تا خاطراتی از ایشان را گردآوری و در سالروز تولدشان در وبسایت یادداشت های دانشجویی منتشر کنیم. آنچه در ذهنم از استاد حری نقش بست مردی خوش اخلاق، منظم، با جدیت در امر آموزش و صاحبنظر در رشته است. در ادامه خاطرات شنیدنی اساتید رشته را که زمانی از دانشجویان ایشان بودند می خوانیم...

http://stnote.ir/?p=1026

باشد که قدر بزرگان را تا هستند بدانیم...



  • هدی هماوندی

هوالحق


دکتر  هویدا که در دوره کارشناسی ارشد و در دانشگاه قم افتخار شاگردیشان را داشتم استادی پرانرژی و دلسوز هستند و کلاسشون یکی از خاطره انگیزترین مقاطع تحصیلی رو برام رقم زد!

خاطراتی شیرین از این استاد عزیز رو با دنبال کردن پیوند زیر مرور کنید: 


http://stnote.ir/?p=1007

  • هدی هماوندی


هوالحق


بدون شک شنیدن نام نوش آفرین انصاری خاطره بانویی را در ذهن اهالی کتاب تداعی می‌کند که مهر، سخت کوشی و تواضع را معنا می‌بخشد...

یادی از این بزرگ بانوی کتابداری با ذکر خاطراتی از ایشان در مجله یادداشت‌های دانشجویی در پیوند زیر:

http://stnote.ir/?p=971

  • هدی هماوندی

از نظر کتابداران طرح‌های رده‌بندی برای سالیان طولانی جزء جدایی ناپذیری از آموزش و بخش مهمی از حرفه به شمار می‌روند. از رده‌بندی‌های پایه مانند آنچه فارابی و ارسطو و ابن سینا از تقسیم علوم ارائه دادند تا طرح‌های رده‌بندی جدیدتر که  در کتابخانه‌ها بکار می‌روند مانند کنگره، دیوئی، نظام رده بندی پزشکی و...

اما به نظر می‌رسد امروزه با تنوعی که در نحوه و محمل‌های ارائه و نشر اطلاعات ایجاد شده، به نظمی نوین برای ساماندهی به منابع اطلاعاتی نیاز است، خصوصا در فضاهای غیر فیزیکی و مبتنی بر رایانه و سایر محمل‌های الکترونیکی! مخاطب امروزی بدنبال طبقه‌بندی خشکی از موضوعات موجود در یک پایگاه اطلاعاتی، کتابخانه دیجیتال و حتی یک کتابخانه محلی معمولی نیست. رفتار مخاطبان در محیط مجازی تغییر و سلیقه وی به سمت و سویی سوق داده شده که در کمترین زمان قادر به بازیابی مرتبط ترین اطلاعات فارغ از موانع زبانی، مکانی و زمانی و قالب‌های خشک باشد. برای تبادر به ذهن می‌توان طرح رده‌بندی رانگاناتان را مثال زد که چهارچوبی منعطف برای توصیف و به تبع آن بازیابی اطلاعات فراهم می‌کند. اگرچه طرح یاد شده در کتابخانه‌ها و مراکز اطلاعاتی رایج نیست اما آنچه در حرکت به سمت وب معنایی و بازیابی اطلاعات تعاملی شاهد آن هستیم، لزوم بازنگری در طرح‌های رده بندی و نظام‌های سازماندهی به منابع را به ما یادآوری می‌کند.

یکی از مهمترین ابزارهای این بازنگری هستی‌شناسی‌ها هستند که به نظر می‌رسد بتوان پای آنها را از حوزه هوش مصنوعی و فلسفه به کتابخانه‌ها و پایگاههای اطلاعاتی باز کرد. نظام‌های طبقه‌بندی که از صورت به معنا در حرکتند و با شکستن قالب‌های خشک به کاربران امکان حرکت سریع در بین مقولات و موضوعات را داده و وی را از قیودی که در بازیابی اطلاعات سنتی وجود دارد تا حد زیادی رها می‌سازند.چیزی شبیه آنچه رانگاناتان در طرحش ارائه داد.

ادامه دارد...

بحث هستی‌شناسی‌ها مفصل و دارای ابعاد گوناگون است که تلاش می‌کنم در مطالب آتی بیشتر به آن بپردازم و البته نظرات شما در این زمینه بسیار یاری‌گر است.

  • هدی هماوندی

هوالحق


یکی از ملزومات درک عمیقِ هر پدیده‌ای مطالعه فلسفه و چیستی آن است. معمولا علم فلسفه با توجه به رویکردها و ساختارهای آموزشی ما چه در دوران مدرسه و چه در دانشگاه (رشته‌هایی غیر از فلسفه مانند کتابداری) آنچنان که شاید و باید به دانش پژوهان شناسانده نشده و در آنها ایجاد علاقه نمی نماید. در مقابل با شنیدن  این واژه مجموعه‌ای از مجهولات و توضیحات و مباحث پیچیده به ذهن مخاطب متبادر می شود که اغلب عطای آنرا به لقایش می‌بخشد!

این ضعف و کم لطفی به فلسفه و پرسش از چیستی و ماهیت پدیده‌ها در سرتاسر زندگی افراد موجب ضعف و سستی پایه‌های اندیشه افراد در مسائل گوناگون اعم از مسائل روزمره زندگی تا موضوعات مرتبط با هستی، آفرینش، شناخت خود و ... می‌شود.

یکی از نقاطی که هر فرد باید بدان بصورت شفافی واقف باشد چیستی و چگونگی آنچه  می‌آموزد است (خصوصا بعنوان رشته دانشگاهی و نهایتا بخش مهمی از شغل آینده). حال آنکه این عادت فرار از فلسفه در خیلی از افراد موجب آموختنی گنگ و پوچ و فاقد فلسفه شده به نوعی که بسیاری افراد حتی در مقاطع بالای تحصیلی از ارائه توضیحی قانع کننده و مبین از چیستی آنچه می‌آموزند ناتوانند. این مورد در رشته‌هایی مانند علم اطلاعات و دانش‌شناسی بدلیل غفلت از پرداختن جدی به فلسفه آن در مقاطع مختلف بطور ملموسی وجود دارد و موجب توقف پویایی اندیشه در دانش پژوهان می‌شود.

اما راه حل....

نهراسیدن از فلسفه و روی آوردن به مطالعه آن از طریق متون ساده می‌تواند نقطه آغازی باشد بر این مسئله. "دنیای سوفی" در واقع یک دوره فشرده آموزش فلسفه است  در قالب ماجراهایی که برای یک دحتر نوجوان با ذهنی پویا و جستجوگر اتفاق می‌افتد. این کتاب شامل 35 فصل و با بیانی ساده، داستانی و قابل فهم به آشنا نمودن مخاطب با فلسفه، تاریخ آن و کاربردهای آن در زندگی می‌پردازد. و به نظر می‌رسد برای شروع بسیار مناسب بوده و مانند بسیاری متون پیچیده برای خواننده تازه‌کار ملال آور نباشد.

 

دنیای سوفی

نویسنده: یاستین گوردر

مترجم: مهرداد بازیاری

ناشر: هرمس

  • هدی هماوندی

هوالحق

در مراسم اختتیامیه نمایشگاه مطبوعات و رسانه رئیس فرهنگستان و زبان ادب فارسی در مورد ضرورت پاسداشت زبان فارسی نکاتی را یادآور شدند که قابل تامل است. خصوصا اینکه زبان فارسی همواره پذیرای انواع واژگان از سایر زبان‌ها بویژه عربی و انگلیسی بوده و به نظر می‌رسد در صورت فقدان توجه لازم شاهد تغییرات نامطلوب زیادی در محاورات و متون گویشوران آتی این زبان باشیم. (نگاهی به نوع جملات و تکیه کلام‌های در نسل نوجوان و جوان بویژه در فضای مجازی و همچنین نحوه نگارش و انشای ایشان، در این رابطه هشدار دهنده است!) در محیط دانشگاهی هم، تلاش برای حفظ هویت زبان فارسی از سوی اساتید بزرگوار و هم از سوی دانشجویان امری ضروری به نظر می‌رسد.

"رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: پاسداری از زبان فارسی وظیفه فرد فرد ایرانیان، ملت و نظام بوده و یک امر حاکمیتی است.

غلامعلی حدادعادل مشاور عالی مقام معظم رهبری و رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در اختتامیه بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات اظهار داشت: زبان فارسی ابزاری است که ارتباط ما را با زمان حاضر و کسانی که قرن‌ها با این زبان زندگی کرده‌اند، ممکن می‌کند.

وی تصریح کرد: زبان فارسی 1200 سال در ایران قدمت دارد و با شاهنامه فردوسی که بیش از هزار سال قبل سروده شده نشان از فرهنگ کهن ما و اصالت ملت ایران است.

رئیس فرهنگستان و زبان ادب فارسی با تأکید براینکه پاسداری از این زبان وظیفه فرد فرد ایرانیان است، یادآور شد: این امر وظیفه دولت و نظام هم هست و یک امر حاکمیتی است؛ بخشی از پاسداری از زبان فارسی برعهده فرهنگستان زبان و ادب فارسی است و آن بخش علمی این زبان است.

حدادعادل تأکید کرد: مسائل اجتماعی و رفتار رسانه‌ها از جمله اموری است که در سرنوشت زبان فارسی تأثیر دارد و اصحاب رسانه باید بیشترین حساسیت را در این راستا داشته باشند. چرا که اگر رسانه‌ها در پاسداری از زبان فارسی اهتمام نکنند از فرهنگستان کاری ساخته نیست. چون فرهنگستان قدرت اجرایی ندارد و یک سازوکار علمی است.

وی ادامه داد:‌ ما نمی‌توانیم در کار تمام کسانی که با رسانه سروکار دارند دخالت کنیم؛ استادان زبان فارسی انتظارشان از رسانه‌ها این است موضوع زبان فارسی را فراتر از اختلافات و جناح‌بندی‌های حزبی بدانند. 

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی یادآور شد: از جمله انتظارات ما این است که نویسندگان، اصحاب رسانه‌ و مطبوعات در استفاده از واژگان زبان فارسی دقت داشته باشند و این طور نباشد یک لغت خارجی که مطرح می‌شود را وارد زبان فارسی کنند. ما آمادگی داریم با کمک آنها برای لغات جدید خارجی لغت فارسی پیدا کنیم.

حدادعادل تصریح کرد: انتظار داریم رسانه‌ها از اقدامات فرهنگستان و اینکه طبق قانون اصرار دارد در فضای جامعه از زبان فارسی حمایت شود، پشتیبانی کنند." (منبع: خبرگزاری فارس)

با توجه بدانچه ذکر شد، بعضی پرسش‌ها در ذهن مطرح می‌شود: نقش دانشجویان و اندیشمندانِ علم اطلاعات و دانش‌شناسی بعنوان گروهی از اعضای جامعه علمی، در پاسداشت زبان فارسی چیست؟ تا چه اندازه رویکرد پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌های رشته در این سمت و سو بوده؟ حراست از زبان فارسی چه رابطه‌ای با دسترسی گویشوران آن به منابع دانش دارد؟ در نگارش متون تا چه حد پای‌بند به واژگان و قواعد زبان فارسی هستیم؟ در محیط دانشگاه آیا تاکیدی بر پرورش قدرت نویسندگی دانشجویان و آموزش نگارش صحیح به آنها هست یا گرایش به انجام کارهای کلاسی مبتنی بر متون یافت شده در اینترنت و به قولی سر هم نمودن آنها و ارائه در قالب پاورپوینت در حال غلبه بر تلاش برای افزایش قدرت تجزیه و تحلیل و توانایی نگاشتن است؟ و...

  • هدی هماوندی