کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

کتابدارانه

مروری بر آموزه ها، ناشناخته ها، پدیده ها و شخصیت شناسی چهره های برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی

سلام بر شما که هنوز با بوی خوش کاغذ زندگی میکنید ...
سلام بر شما که هنوز برای ادامه خوندن، تای بالایی کاغذ کتاب رو باز می کنید ...
سلام بر شما که کتاب براتون هنوز همون یار دبستانیه...
... و سلام بر کسی که گفت: " کتابداری اقیانوسی است، به عمق یک وجب " و خیلی ها در این یک وجب غرق و خیلی ها به سلامت به ساحل دانایی و توانایی رسیدن ...

این وبلاگ مجالی است تا چند خطی میهمان نگاهتان باشم و مطالب کتابدارانه را با شما اهل کتاب، پیشکسوتان، اساتید و دانشجویان دانش شناسی به اشتراک بگذارم و از تجربیات و نظرات شما بهرمند گردم.

محتوای کتاب‌های درسی خصوصا، دوره ابتدایی نقش مهمی در شکل‌گیری باورها، اخلاق‌، رفتارهای فردی و اجتماعی و حتی سبک زندگی افراد در آینده دارد. یکی از کاستی‌های کتاب‌های درسی، غفلت از آیین‌های کهن و تاریخی ایران (پیش از اسلام) است که بعضی هنوز هم برگزار می‌شوند. نادیده گرفتن بخشی از فرهنگ و تاریخ پیامدهای بسیاری دارد. یکی از این آثار، بی‌هویتی نسل‌ جوان است که نمود آن را در قالب‌های گوناگون شاهد هستیم (مثلا گرایش افراطی به گروه های موسیقی کره ای و...). هرچند در این مورد نیز کتابخانه‌های عمومی می‌توانند در راستای کارکردهای اجتماعی خود ایفای نقش کنند. در این مورد خاص کاستی‌های مذکور می‌تواند توسط کتابداران بخش کودک در قالب‌های مختلفی از جمله قصه‌گویی، شعر، نمایش فیلم مستند، بازدید از موزه‌های مردم‌شناسی و... تا حدی جبران شود.

جشن با شکوه و پر از معنا و مفهوم سده از جمله آیین‌های مهم ذکر شده است که طبق رسمِ هر ساله دیروز (10 بهمن ماه) همزمان در کرمان و برخی شهرهای دیگر برگزار شد.

نا به گفته مورخان و زرتشتیان ساکن در کرمان این جشن حدود ۴۰۰ سال قدمت دارد و فراز و فرودهایی داشته اما دستکم ۸۰ سال است که جشن سده در مکانی به نام باغچه "بداغ آباد" واقع در خیابان سده به صورت عمومی برگزار شده که با حضور زرتشتیان و مسلمانان در کنار هم، همراه بوده است. اما جشن سده امسال مانند سال گذشته به صورت نیمه‌خصوصی در محل آتشکده زرتشتیان برگزار شد و ابتدا با مراسم آیینی از جمله نیایش خوانی یا همان جَشِن خوانی با حضور موبدان، پخش سرود ملی، خواندن دعای مقدس زرتشتی و اوستاخوانی، شاهنامه خوانی و اجرای موسیقی همراه بود.

جشن سده از آیین‌های مهم ایران باستان است که در آغاز شامگاه دهم بهمن و پایان چله بزرگ زمستان برگزار می‌شود. این جشن بیش از هزاران سال قدمت دارد (از زمان پیدایش آتش) و از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی به‌ شمار می‌رود. سده به‌ عنوان یک میراث ایرانی است و اعضای جوامع را بدون توجه به سن، جنسیت و موقعیت اجتماعی گرد هم می‌آورد.

در این آیین، آتش به همراه آب، باد و خاک از عناصر مقدس به شمار می‌رود که در بسیاری از جشن‌های ایرانیان نقش کاربردی داشته است. ایرانیان باستان معتقد بودند آتشی که در این روز افروخته می‌شود، نماد و نشانه گرم شدن زمین و آماده شدن برای ورود به فصل بهار است.

اعتقاد کشاورزان و مردم بر این است که در روز دهم بهمن، روزی که ۵۰ روز و ۵۰ شب تا بهار باقی مانده است، زمین‌های کشاورزی برای کشت بهاری بعدی خود آماده می‌شوند و مردم پایان سردترین روزهای زمستانی را جشن می‌گیرند..."

برای مطالعه ادامه این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید:


ایرنا

  • هدی هماوندی

سلام به همراهان عزیز کتابدارانه

بر کسی پوشیده نیست که کودکان و نوجوانان زمامداران آینده هستند و آینه اجتماع. توجه به آنها در واقع توجه به روزهای آتی خودمان است. تابستان گذشته، به اقتضای یک دوره آموزشی تعامل نزدیک و طولانی مدتی با کودکان و نوجوانان در کتابخانه‌های عمومیِ محله‌های مختلف شهر کرمان داشتم. اغراق نیست اگر این تعامل را یک زمینه بسیار مناسب برای درک بهتر، شفاف‌تر و عمیق‌تری از اجتماع بدانم.

براساس آنچه تجربه کردم، شیوه رویارویی کودکان با آموزش، منابع و ابزارهای آموزشی، میزان انگیزه و علاقه، نوع ارتباط و تعامل و حتی ظاهر و لحن گفتگو و بسیاری موارد دیگر از جمله زوایایی بود که نمی‌توان ساده از کنار آن گذشت. جالب اینکه محل زندگی (براساس تقسیم بندی نانوشته بالا، مرکز و پایین شهر) نیز تاثیر قابل توجهی بر موارد یاد شده داشت.

یکی از نکات بسیار قابل تامل این بود که برخلاف تصور و پیش‌فرض‌های ذهنی غالب و عوامانه مبنی بر تاثیر مثبت امکانات و موهبت‌های مادی و حتی تعداد فرزندان یک خانواده بر کیفیت رفتار و یادگیری آنها؛ اغلب کودکان و نوجوانان در بافت‌های شهری متوسط و حتی پایین انگیزه بالاتری برای فراگیری، مطالعه و استفاده از امکانات موجود در جهت رسیدن به اهداف آینده خود داشتند. به عنوان یک مورد عینی، ابزارهای (نوشت‌افزار) مورد استفاده کودکان در کتابخانه‌های واقع در بافت‌های دارای رفاه (ثروت) بیشتر، بسیار متنوع و متعدد و اغلب بدون استفاده و باعث عدم تمرکز آنها بود و در حالیکه اعضای کودک و نوجوان کتابخانه‌های اصطلاحا پایین شهر با یک دفتر و قلم ساده در بسیاری موارد بازدهی و یادگیری بالاتری داشتند. حتی در پاسخ به این پرسش که در آینده چه شغلی می‌خواهید داشته باشید، جواب‌های معقول‌تر و مستدل‌تری ارائه می‌کردند! علاوه براین، روحیه حمایتگری و استقلال آنها نیز قابل توجه بود.

نکته دیگر که از تعامل و گفتگو با والدین در طول این مدت برای من حاصل شد، اطمینان والدین از این موضوع بود که تحصیل فرزندان در مدارس غیردولتی و گران، لزوما منجر به موفقیت‌های آینده آنها خواهد شد، در حالیکه در واقعیت و بررسی عملکرد اعضا حداقل در موارد مرتبط با دوره، چنین ادعایی را تصدیق نمی‌کرد. به نظر می‌رسد که تمرکز بیش از حد والدین و فراهم آوردن بی چون و چرای امکانات برای فرزندان، با پرورش نسلی بی‌انگیزه، مصرف‌گرا و با مسئولیت‌پذیری پایین، جامعه ما را در آینده بسیار نزدیک با چالش‌های فراوانی روبرو خواهد کرد.

تصور کنید کودکی حدود 7-8 ساله که توانایی حل مسئله و استقلال بسیار پایینی دارد و حتی نمی‌تواند/ نمی‌خواهد صندلی خود را طوری تنظیم کند تا تخته یا ویدئو پروژکتور را بهتر ببیند، یا کاغذ دفترچه خود را با برش ساده به دو نیم تقسیم کند، یا به یاد داشته باشد تا وسایل کلاس را هر جلسه با خودش بیاورد بدون اینکه از والدینش کمک بگیرد و ده‌ها نمونه از این دست...در آینده با مسائل و موانع فراوانی در مسیر زندگی و رشد و تحصیل روبرو خواهد شد و نمی‌تواند از ظرفیت‌های وجودی‌اش بخوبی بهره‌مند شود.

امیدوارم اساتید، دانشجویان و همکاران عزیر خصوصا در کتابخانه‌های عمومی از این بستر جهت شناخت عمیق‌تر این قبیل آسیب‌ها و فرصت‌ها، آگاهی‌بخشی به ذینفعان، پژوهش‌های بیشتر و حتی اثر بخشی (هرچند اندک و تدریجی) استفاده کنند.

  • هدی هماوندی

تمام این داستان از جایی شروع شد که علیاکبر، در سن کودکی مادر و پدرش را از دست داد و به همراه بی‌بی در اتاقی کاه‌گلی و محقر به زندگی پر از فراز و نشیبش ادامه داد...صدای چرخ ریسندگی بی‌بی نوای ادامه زندگی را می‌داد هرچند در اتاقی کوچک و با لقمه نانی و کاسه ماستی...اما از بد روزگار اوضاع به این منوال پیش نرفت و بی‌بی برای اینکه علی اکبر زندگی بهتری داشته باشد و بتواند تحصیل کند، به ناچار او را از کوچه پس کوچه‌های محله قدیمی شهر کرمان با خانه‌های کاه‌گلی و سقف‌های گنبدی پیش مهربان مردی با روح بزرگ سپرد که با تاسیس یک پرورشگاه در کرمان به یاری علی‌اکبرها و بی‌بی‌ها آمده بود...علی‌اکبر کوچک دوری از بی‌بی را بر نمی‌تابید اما مهربانی پدرانه صنعتی‌زاده موسس پرورشگاه و آمدن و ماندن بی‌بی در آنجا بعد از مدتی به هوای کمک کردن در امورات بچه‌ها او را مجاب کرد که در کنار بقیه هم سن و سال‌هایش روزهایش را در پرورشگاه سپری کند.

علی‌اکبر و خیلی از بچه‌های پرورشگاه برای داشتن شناسنامه باید نام خانوادگی میداشتند، صنعتی‌زاده چندتایی از بچه‌ها از جمله علی‌اکبر را با نام خانوادگی خودش صاحب شناسنامه کرد...عجب اینکه نام کوچک علی‌اکبر هم نامِ صنعتی‌زاده بزرگ بود! حالا دو علی‌اکبر صنعتی (زاده) قرار بود مایه فخر و مباهات کرمان، این شهر خفته در دل کویر باشند...

علی‌اکبر کوچک از همان ابتدا با وسایل محدودی که در دست داشت، نقش می‌زد و سعی می‌کرد آنچه در اطرافش می‌دید از پرنده و گل و ساختمان و...را با تکه ذغالی روی دیوار اتاقش در پرورشگاه نقاشی کند...این ذوق هنری که اغلب توسط آموزگاران و اطرافیان مورد عتاب قرار می گرفت (به این بهانه که مانع پرداختن و جدیت او به درس است)؛ توسط صنعتی زاده بزرگ مورد توجه، تشویق و پشتیبانی قرار گرفت و پرورش یافت...تا جایی که امروز بعد از سال‌‌ها نام استاد هنرمند علی اکبر صنعتی این چهره ماندگار عرصه هنر بر سر در دو موزه در تهران و کرمان می درخشد. موزه صنعتی در تهران (موزه هلال احمر) و موزه صنعتی کرمان ( گنجینه‌ای از آثار ارزشمند از استاد صنعتی و بسیاری هنرمندان برجسته خارجی و داخلی از جمله سهراب سپهری و...).  از جمله نکاتی که در مورد زندگی ایشان بسیار مایه رنج است، تخریب ده‌ها مجسمه از آثار او در بازه‌های زمانی مختلف و در جریان رویدادهای سیاسی است.

یک درک به موقع و یک توجه و پشتیبانی هوشمندانه، کودک یتیمی را از ورطه فقر به سمت و سوی استعدادش سوق داد و این سرمایه را برای ایران زمین ماندگار کرد...به همین دلیل است که از صنعتی زاده بزرگ موسس پرورشگاه و استاد هنرمند اغلب با هم یاد می‌شود.

مطالعه سرگذشت و زندگینامه این استاد برجسته پیشنهاد من برای دوست داران هنر است.

* برخی جزئیات زندگی استاد صنعتی در منابع مختلف، روایت متفاوت دارد.

جهت مطالعه بیشتر:

شور عشق (مروری بر آثار سید علی اکبر صنعتی پیکره ساز ونقاش شوریده) ، پیشگفتار و شرح حال : هادی سیف ناشر: مرکز کرمان شناسی

 

 

  • هدی هماوندی

برای حضور در جشن دانش‌آموختگی دانشجویان کارشناسی در دو رشته از زیر مجموعه‌های علوم انسانی دعوت شدم. با ذوق فراوان وارد سالن شدم، جایی در کنار دانشجویان انتخاب کرده و نشستم...سعی داشتم تفاوت‌های رفتار و کردار و حتی کلام این ورودی‌های 99 را با زمان دانش‌آموختگی خودم و هم‌دوره‌ای‌هایم موشکافانه درک کنم... و جلوی پرواز ذهنم را به موضوع خیلی کلی، تکراری و گاهی ملال‌آور "چطور، چرا و چه زمانی این طور شد؟!"  بگیرم، که همزمان دعوت مجری از چند دانشجو برای آمدن روی جایگاه و گفتگو به کمکم آمد. از دانشجویان خواسته شد قبل از شروع گفتگو یک بیت شعر به دلخواه و با موضوع آزاد بخوانند...مثل همه حاضران این خواسته را چندان دشوار قلمداد نکردم و منتظر بودم تا ببینم در این لحظه خاص چه شاعرانی در ذهن این عزیزان پر رنگ‌تر هستند. کمی که گذشت نفر اول اظهار کرد که حضور ذهن ندارم، البته امر غریبی نیست که برخی در این مواقع دچار اضطراب می‌شوند، اما با خاموشی نفر دوم، سوم، چهارم و پنجم...جرقه‌ای که مدت‌ها در ذهنم زده و منجر به نگارش پیش‌نویسی در همین مورد شده بود؛ شعله ور شد. بعد از ترک جمع پر شور و نشاط این عزیزان، بار سنگینی روی شانه‌هایم حس کردم، همین شد که بی درنگ شروع به تکمیل یادداشتم کردم.

از ارکان تمدن و فرهنگ ملت‌ها زبان است. از همین رو است که در بسیاری کشورها مردم و حاکمان در تلاشی همسو، از زبان و ادبیات آن مرز و بوم حفاظت می‌کنند.  با نگاهی به کتاب‌های درسی می‌توان دریافت که از گنجینه غنی ادبیات فارسی و متون ادبی کهن یا اصلا استفاده نشده، یا استفاده از آن حداقلی بوده است، این موضوع در مقایسه با آنچه از نسل‌های گذشته در مورد محتوای کتب شنیده‌ایم جای تامل دارد. پیامد این کم لطفی در کنار پیشرفت و توسعه ابزارهای ارتباطی باعث شده که نسل‌های جدید به ویژه از دهه 70 به این سو، بهره بسیار اندکی از این منابع برده و حتی با آن بیگانه باشند. این امر در محدودیت دامنه واژگان، ادبیات کتبی، شفاهی و محاوره این نسل‌ها ملموس است. علاوه براین، به نظر می‌رسد در بحث پویایی زبان و زایش واژگان هم چالش‌های زیادی داشته باشیم.

از آنجا که باید اول یک سوزن به خودم/ مان بزنیم، چندی است سعی کردم با این متون از جمله دیوان حافظ و گلستان سعدی انس داشته باشم. آنچه از رهگذر این تجربه دریافتم این است که آثار ادبی کهن ما نه تنها به توسعه واژگان در ذهن ما و آشنایی با صنایع ادبی کمک می‌کنند بلکه راهگشای ما در مسیر بهبود مهارت‌های توسعه فردی، اصلاح سبک زندگی، ترویج ارزش‌های انسانی و اخلاق نیز هستند. گاهی وقت‌ها پاسخ یک مساله دقیقا در جایی است که فکرش را نمی‌کنیم.

به نظر می رسد، راه حل بسیاری از مسائل ما در حوزه مدیریت، پژوهش، فرهنگ، آموزش و هر حوزه‌ای که به نحوی با افراد یک جامعه و کنش‌ها و واکنش‌های آنها در ارتباط است، ریشه در بهره‌مندی از آموزه‌های این ادبیات غنی دارد.

آنجا که فردوسی در هر گذری از حماسه و تاریخ و اسطوره ما را به خرد ورزی توصیه می‌کند یا سعدی باب‌های گلستانش را "در سیرت پادشاهان" آغاز ...و با "فواید خاموشی"، "تاثیر تربیت" ادامه و با "آداب صحبت" به پایان می‌رساند، در واقع کلاس انسان‌سازی برپا می‌شود که خروجی آن انسان آگاه، متعادل، نوع‌دوست و اندیشه‌ورز  در زندگی و حرفه است.

این همان مسیری است که اجتناب از آن به هر بهانه‌ای و با هر رویکردی بهای سنگینی دارد که کمترین آن به خطر افتادن زبان فارسی و بد اخلاقی‌های حرفه‌ای، علمی و پژوهشی است که گاهی شاهد آن هستیم.

امید که تغییر را از خود و خانواده شروع کنیم و روزانه دقایقی را از ادبیات کهن فارسی بهره‌مند شویم...

  • هدی هماوندی

این کتاب در سال 1931 توسط ناتانیل وست، نویسنده امریکایی به رشته تحریر درآمد و در سال 1933 برای نخستین بار منتشر شد. این اثر دومین رمان وی به حساب می‌آید.

«خانم سنگ صبور» شامل شرح وقایعی برای یک روزنامه‌نگار اهل نیویورک است که ترجیح داده به‌جای گردآوری میدانی اخبار، مدیریت یک ستون روزنامه را برای درد و دل مخاطبان و توصیه و مشاوره به آنها بر عهده بگیرد. نامه‌های ارسالی مخاطبان و فضای کلی حاکم بر داستان نمایانگر یک مقطع زمانی خاص از تاریخ امریکا است که در آن در اثر فشارهای اقتصادی جامعه دچار نوعی افسردگی شده است که این حالت به خوبی در بافت‌های مختلف آن نشان داده می‌شود. سر و کار داشتن هر روزه‌ی روزنامه‌نگار با رنج‌ها و مرارت‌های مردم در طول زمان باعث بروز ناراحتی‌های روحی در او می‌شود و او بسیاری راه‌ها از جمله مذهب، خوشگذرانی و...را برای تسکین روح خسته‌اش می آزماید...

در نهایت نویسنده با یک پایان غیرمنتظره تمام تلاش خود را در انتقال روح آنچه در طی داستان سعی در بیان آن دارد؛ بکار می‌گیرد. گفتنی است که این اثر دستمایه تولید فیلم نیز بوده است.

مطالعه این کتاب نسبتا کوتاه، شاید تداعی کننده برخی احوالات امروز جامعه خودمان نیز باشد...

  • هدی هماوندی

این رمان را بسیاری از صاحب‌نظران بهترین اثر خانم دوموریه نویسنده انگلیسی می‌دانند.

در این رمان خواننده از انتهای داستان و به گونه‌ای ناگهانی وارد فضای آن می‌شود و نویسنده با مهارت هرچه تمام‌تر طوری کلمات و جملات را می‌نگارد، که تشخیص این موضوع جز برای خوانندگان خیلی دقیق، آسان نیست. از دیگر ویژگی‌های «ربه‌کا» این است که در طول داستان علاوه بر لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماع، می‌توانیم شاهد درونکاوی شخصیت‌های مختلف داستان و نمایش زوایای وجودی، فضایل، رذایل و حتی گره‌های روحی آنها نیز باشیم.
توصیف صحنه‌ها، اشخاص و جزئیات در طول داستان بسیار با مهارت صورت گرفته، با این وجود، تکرار برخی گفتگوهای درونی شخصیت اول داستان و زخم‌زدن‌های پر شمار و مکرر او به شخصیت خود، حداقل برای من به عنوان خواننده ملال آور بود، تا جایی که یکی دو مرتبه تصمیم گرفتم ادامه مطالعه آنرا به زمان دیگری موکول کنماما در ادامه کششی که در عمق داستان وجود داشت و زیبایی اسرار آمیز ماندرلی با توصیفات فوق العاده، خود را بزودی نمایان ساخت و اشتیاق را برای مطالعه ادامه آن افزون کرد. در نهایت پس از فراز و فرودهای بسیار نویسنده با چند غافلگیری هنرمندانه مخاطب را بهت زده می‌کند و به تحسین وا می‌دارد.
توصیف جزئیات بنای ماندرلی و طبیعت اطراف آن به حدی هنرمندانه انجام شد، که اغراق نیست اعتراف کنم، برای درک عمیق و تجربه حس لطافت و فضایی که نویسنده از آن یاد کرده بود گاهی یک پاراگراف را چندین مرتبه می خواندم...
به نظر می رسد «ربه کا» برای روزهای بهاری گزینه مناسبی باشد.

  • هدی هماوندی

مقاله ای در باب چالش‌های بازیابی اطلاعات و چگونگی حل آن

How can a search for the comic book hero Batman also yield articles about the coding language Python?

We increasingly rely on online search systems to filter out the growing amount of information we are really interested in, but these systems can make mistakes, be biased and be unclear. Why does that happen and what can we do about it?....
  • هدی هماوندی

سلام به دوستان و همراهان کتابدارانه

یکی از مهمترین راه‌های بهبود و توسعه خدمات در هر سازمان، شرکت و...ارزیابی و سنجش خدمات ارائه شده مبتنی بر استانداردها، اهداف و معیارهای مرتبط به ماهیت آن سازمان است. این امر نه تنها در مورد کتابخانه‌ها نیز صدق می کند بلکه بدلیل تعامل آنها با اقشار مختلف جامعه بسیار دارای اهمیت است. در ادامه به برخی از معیارهای سنجش موفقیت و تاثیرگذاری خدمات کتابخانه‌های عمومی در نوشتاری تحت عنوان "کیفیت کتابخانه= کیفیت زندگی!" به نقل از (Maureen DeLong) اشاره می کنیم:

1- مشارکت در برنامه‌های سواد آموزی

2- افزایش دسترس‌پذیری منابع

3- برنامه‌های آموزشی مربوط به فناوری و سواد دیجیتال

4- ارائه خدمات و ارتباط با بخش‌های کمتر برخوردار جامعه

5- ارائه برنامه‌ها به منظور مشارکت خانواده‌ها و والدین

6- خدمات چندفرهنگه و چندزبانه

7- همکاری با نهادهای آموزشی، مدارس و مدرسان

متن کامل در لینک زیر در دسترس است:

https://communityplaymaker.com/listicle/quality-of-library-quality-of-life/

به نظر می‌رسد اگر حتی چند مورد از موارد بالا با توجه به بضاعت و امکانات هر کتابخانه مورد توجه قرار گرفته و به انجام برسد، تاثیر قابل توجهی نه تنها در بهبود خدمات کتابخانه بلکه در توسعه روابط اقشار مختلف مردم با کتابخانه های عمومی (من اسم آنرا می گذارم آشتی!) خواهد داشت.

 

  • هدی هماوندی

با سلام و احترام 

یکی از دغدغه‌ها و چالش‌های همیشگی حرفه‌مندان و متخصصان کتابداری برقراری تعامل مناسب بین جامعه و کتابخانه‌ها است. به نظر می‌رسد برای پرداختن به این مبحث یکی از مهمترین مقدمات، تأمل و درنگ در نقش و کارکردهای اجتماعی کتابخانه‌ها و خصوصا کتابخانه‌های عمومی است. چرا که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته کتابخانه‌های عمومی از طرف جامعه بعنوان مکان‌هایی نه فقط جهت مطالعه بلکه برای حل چالش‌ها و پاسخگویی به پرسش‌ها پذیرفته شده‌اند. افراد از گروه‌های مختلف اجتماعی و همچنین سطح تحصیلات و سنین متفاوت با اشتیاق برای تامین نیازهای گوناگون از ساده‌ترین و ابتدایی ترین نوع مانند تهیه پرینت، دسترسی به اینترنت رایگان گرفته تا نیازهایی مانند دسترسی و ثبت نام در وبسایت‌های دولتی و انجام امور اداری بصورت آنلاین (خصوصا برای افراد سالمند و کسانی که به هر دلیلی به رایانه دسترسی ندارند)، جستجوی منابع در ارتباط با یک پرسش خاص، ارائه و به اشتراک گذاری  یک مهارت هنری و یا یک تخصص بصورت داوطلبانه و... به کتابخانه مراجعه می‌کنند. این مراجعات معمولا بصورت یک برنامه روتین  (مثل رفتن به خرید) در زندگی روزانه بسیاری از خانواده‌ها و افراد جای خود را بخوبی باز کرده است. مورد اخیر هم به دلیل ایجاد احساس نیاز به کتابخانه از سنین پایین، بصورت کاملا برنامه‌ریزی شده و هدفمند و اغلب در سیستم آموزشی است. بنابراین نمی‌توان بدون برخی پیش‌نیازها توقع پویایی ایده‌آل، بهره‌مندی از ظرفیت‌های پرشمار و مقبولیت کتابخانه‌ها را در جامعه داشت. بسیاری افراد از سنین کودکی برای تامین نیازهای مختلف و به بهانه‌های گوناگون به کتابخانه رفت و آمد دارند و علاوه براین شاهد هستند که اعضای مختلف خانواده از جمله والدین، خواهر و برادر و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگ‌ از امکانات مختلف کتابخانه استفاده می‌کنند. البته عناصر متعدد دیگر از جمله مبلمان و طراحی فضای کتابخانه نیز در این مورد بسیار کمک کننده است. در یک تجریه عینی شاهد بودم که چطور حتی مهاجران برای بحث فراگیری زبان و تعامل با یکدیگر  به کتابخانه مراجعه می‌کنند و در امتداد این زنجیره تعامل اجتماع و کتابخانه، خدمات گیرندگان گذشته بصورت داوطلبانه و اغلب رایگان به کمک کارکنان کتابخانه در بحث آموزش زبان و....آمده و باعث رونق گرفتن بیشتر این فضا می‌شوند. نتیجه این خدمات متقابل، پویایی کتابخانه در اجتماع در عین دور نشدن از اهداف اصیل خود (و یا به آب و آتش زدن برای جذب مخاطب) است.

  • هدی هماوندی

با سلام و احترام خدمت همراهان کتابدارانه،

توسعه و پیشرفت فناوری های مبتنی بر رایانه و شبکه جهانی وب با سرعت خیره کننده محیط زندگی، کار و اجتماع و حتی مناسبات شخصی ما را متاثر می‌کند. هر یک از ما حتی اگر پا به میانسالی هم نگذاشته باشیم می‌توانیم از فناوری هایی یاد کنیم که در زمانی نه چندان دور رایج بوده و اینک منسوخ شده اند. شاید استفاده از فلاپیها و سی دی‌ها و در مقابل بهره‌گیری از محیط های رایانش ابری مانندگوگل درایو  نمونه های ملموسی باشند. در این میان کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی هم از این سیر تغییر و تحول در فناوری به منظور ارائه خدمات و جلب رضایت کاربران بهره مند شده اند. هرچند که این موضوع چالش هایی را خصوصا در بحث زیرساخت‌ها، تجهیزات،  قوانین، نیروی انسانی و...به همراه داشته است.

یکی از فناوری هایی که در سال های اخیر بسیاری مشاغل را دستخوش تغییرات و چالش‌های زیادی کرده، هوش مصنوعی است. به تازگی فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با عنوان ChatGPT با هدف درک بهتر زبان طبیعی انسان و به منظور ارائه پاسخ های دقیق‌تر به کاربران در حال گسترش است. هرچند اینگونه فناوری ها مراحل آغازین خود را سپری می‌کنند اما تجربه (خصوصا در کشورهای توسعه یافته) نشان داده شناخت، مطالعه و حتی ایجاد آمادگی برای کاربرد،  پذیرش و توسعه این ابزارها از اساسی ترین ملزومات حرفه ها و محیط های کاری مختلف به ویژه کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی است. 

 در شرایطی که ما هنوز در بحث موتورهای کاوش معنایی و پوشش کامل زبان فارسی توسط جستجوگرها و سامانه‌های بازیابی اطلاعات چالش های متعدد داریم، لازم است در بخش آموزش (برنامه‌های درسی، منابع و کتب) و پژوهش (پایان‌نامه‌ها و تحقیقات) کتابداری بیشتر، عمیق تر و عمل گرایانه تر به این فناوری ها پرداخته شود. علاوه بر این، تاثیرات این فناوری ها بر آینده حرفه از جمله حذف شدن احتمالی برخی مشاغل تعریف شده سنتی نیز در خور توجه است.

در ادامه عنوان و پیوند مربوط به مقاله ای در مورد تاثیرات فناوری ChatGPT جهت مطالعه بیشتر آمده است:

Chatting about ChatGPT: How may AI and GPT impact academia and libraries?

 

  • هدی هماوندی